رمان دنیای عجیب پارت اول
از دید نیکا:
جلوی در خونمون منتظر مهدیس بودم تا بیاد دنبالم چون قرار بود با خودش و دیانا و هانی بریم بیرون بگردیم.(بچه ها چون توی این رمان هم عسل ایزدیان هست هم دارستانی من عسل ایزدیان رو مینویسم هانی و دارستانی رو هم مینویسم عسل تا قاطی نشه و اینجا منظور از هانی اون دوست نیکا نیست) بلخره مهدیس رسید سوار شدم دیا و هانی ام قبل از من سوار شده بودن با ی لحن لاتی گفتم: حالتون چطوره خوشگلا. مهدیسم با ی لحن لاتی گفت:ما ردیفیم داش نیکا خودت چطوری ستون. دیانا:وایی جای این مسخره بازیا زودتر بریم دیگه. هانی:حق بود برویم. مهدیس صدای اهنگو زیاد کرد و راه افتادیم. اول رفتیم پاساژ و کلی خرید کردیم بعد اینکه وسایلو گذاشتیم تو ماشین مهدیس هانی گفت:یا میریم یچی میخوریم یا من دیگه نای ادامه دادن ندارممم. دیانا:اره بریم یچی بخوریم خوب. مهدیس:بریم کافه. دیانا:وایی نه چقدر کافه میریم اخه ما خودم دارم تبدیل به کافه میشم. نیکا:اره کافه زیاد رفتیم بریم ذرت مکزیکی بخوریم محبوب دل ها. مهدیس:اره ذرت مکزیکی خوبه. هانی:پس پیش به سوی ذرت عزیزززز. رفتیم ذرت گرفتیم و داشتیم میخوردیم من داشتم گوشیمو نگاه میکردم ک توی یکی از کانالای تلگرام ی ویدیو دیدم ک زیرش نوشته بود. "موجود عجیب دیده شده در هفت استان مختلف کشور-شهروندان محتاط باشند" ویدیو رو باز کردم اخبار رسمی تلویزیون بود که میگفت: موجودی عجیب و غریب در هفت استان مختلط کشور رویت شد. این موجود باعث وحشت شهروندان شده اما اطلاعات دقیقی از این موجود در دسترس نمیباشد. به گفته شهروندان این موجود در نواحی خارج از شهر در بیابان ها دیده شده. شهروندان عزیز نگران نباشید دولت تحقیقات خود را شروع کرده اما سعی کنید محتاط باشید و در خانه بمانید. به نظر میرسد این گونه موجود یک گونه ی جهش یافته است اما بی خطر. بعدش هم ی عکس ازش نشون داده شد. به بچه ها گفتم: بچه ها بیاید این ویدیو رو ببینید. مهدیس:پشمام این موجود سبز با چشمای قرمز و دست و پای شبیه انسان ما انگار پُف کرده و یجور چیزای شبیه ترک روی بدنش چی میشه باشه یعنی؟ دیانا:من ک فک میکنم فتوشاپه. هانی:خوب اگه فتوشاپ بود ک دولت تو تلویزیون اخبار بخاطرش نمیذاشت. نیکا:حالا ولش کنید گفتن بی خطره دولتم داره پیگیری میکنه چرا خودمونو مشغول کنیم تازه تو بیابونم هست ما تو شهریم کاری به ما نداره که.
-
من واسه پارت اول بیشتر نوشته بودم ولی ویس قبول نکردم کلیشو پاکیدم:>
حمایت کنید:>"اگ خوشتون اومد....
جلوی در خونمون منتظر مهدیس بودم تا بیاد دنبالم چون قرار بود با خودش و دیانا و هانی بریم بیرون بگردیم.(بچه ها چون توی این رمان هم عسل ایزدیان هست هم دارستانی من عسل ایزدیان رو مینویسم هانی و دارستانی رو هم مینویسم عسل تا قاطی نشه و اینجا منظور از هانی اون دوست نیکا نیست) بلخره مهدیس رسید سوار شدم دیا و هانی ام قبل از من سوار شده بودن با ی لحن لاتی گفتم: حالتون چطوره خوشگلا. مهدیسم با ی لحن لاتی گفت:ما ردیفیم داش نیکا خودت چطوری ستون. دیانا:وایی جای این مسخره بازیا زودتر بریم دیگه. هانی:حق بود برویم. مهدیس صدای اهنگو زیاد کرد و راه افتادیم. اول رفتیم پاساژ و کلی خرید کردیم بعد اینکه وسایلو گذاشتیم تو ماشین مهدیس هانی گفت:یا میریم یچی میخوریم یا من دیگه نای ادامه دادن ندارممم. دیانا:اره بریم یچی بخوریم خوب. مهدیس:بریم کافه. دیانا:وایی نه چقدر کافه میریم اخه ما خودم دارم تبدیل به کافه میشم. نیکا:اره کافه زیاد رفتیم بریم ذرت مکزیکی بخوریم محبوب دل ها. مهدیس:اره ذرت مکزیکی خوبه. هانی:پس پیش به سوی ذرت عزیزززز. رفتیم ذرت گرفتیم و داشتیم میخوردیم من داشتم گوشیمو نگاه میکردم ک توی یکی از کانالای تلگرام ی ویدیو دیدم ک زیرش نوشته بود. "موجود عجیب دیده شده در هفت استان مختلف کشور-شهروندان محتاط باشند" ویدیو رو باز کردم اخبار رسمی تلویزیون بود که میگفت: موجودی عجیب و غریب در هفت استان مختلط کشور رویت شد. این موجود باعث وحشت شهروندان شده اما اطلاعات دقیقی از این موجود در دسترس نمیباشد. به گفته شهروندان این موجود در نواحی خارج از شهر در بیابان ها دیده شده. شهروندان عزیز نگران نباشید دولت تحقیقات خود را شروع کرده اما سعی کنید محتاط باشید و در خانه بمانید. به نظر میرسد این گونه موجود یک گونه ی جهش یافته است اما بی خطر. بعدش هم ی عکس ازش نشون داده شد. به بچه ها گفتم: بچه ها بیاید این ویدیو رو ببینید. مهدیس:پشمام این موجود سبز با چشمای قرمز و دست و پای شبیه انسان ما انگار پُف کرده و یجور چیزای شبیه ترک روی بدنش چی میشه باشه یعنی؟ دیانا:من ک فک میکنم فتوشاپه. هانی:خوب اگه فتوشاپ بود ک دولت تو تلویزیون اخبار بخاطرش نمیذاشت. نیکا:حالا ولش کنید گفتن بی خطره دولتم داره پیگیری میکنه چرا خودمونو مشغول کنیم تازه تو بیابونم هست ما تو شهریم کاری به ما نداره که.
-
من واسه پارت اول بیشتر نوشته بودم ولی ویس قبول نکردم کلیشو پاکیدم:>
حمایت کنید:>"اگ خوشتون اومد....
۱۶.۷k
۲۹ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.