سناریو هان
وقتی عضو نهمی و روش کراشی :
امروز یه روز مثل بقیه روز ها بود بازم نتونستی عشقتو به هان اعتراف کنی
همتون حوصلتون سر رفته بود تا اینکه پسرا تصمیم گرفتن برن بار
ولی تو مخالفت کردی چون واقعا از الکل خوشت نمیومد و حتی با یه قطره الکل کاملا مست میشدی
پسرا رفتن و تو و هان تو خوابگاه موندین ولی هان حوصلش خیلی سر رفته بود
هان : بیا ماهم بریم بار
ا.ت : نه هان حوصله ندارم
هان : من ازت سوال نپرسیدم ا.ت دستور بود یا خودت اماده میشی یا خودم امادت میکنم
ولی ا.ت لجبازی کرد و بلند نشو هان هم تصمیم گرفت
ا.ت رو براید بغل کرد و برد توی اتاق و در رو قفل کرد و خودش بیرون موند تا ا.ت لباسش رو عوض کنه بعدش باهم رفتن بار
ولی کار اشتباهی که پسرا کردن این بود که شیش پیک به ا.ت دادن و ا.ت کاملا مست و هیچی نمیفهمید
بعد از چند ساعت پسرا خسته شدن و به خوابگاه رفتن اما هان و ا.ت موندن
جفتشون خیلی مست بودن ا.ت تعادل نداشت و افتاد روی پای هان
هان هم تحریک شد خیلی خیلی تحریک
پاهای ا.ت رو دور خودش حلقه کرد و به یکی از اتاق های بار برد
هان : منو تحریک کردی باید پس باید نیازمو بر طرف کنی
ا.ت : اوهوم من هرچیزی بخوای بهت میدم
بعدم دیگه لباساشونو در میارنو و اره ا.ت اعتراف میکنه بعدشم دیگه یه هفت هشتا بچه هم میارن
هاهاهاا
دیگه نهایت تلاشم برای اسمات نوشتن بود
خودافیظ 🎀🙂
امروز یه روز مثل بقیه روز ها بود بازم نتونستی عشقتو به هان اعتراف کنی
همتون حوصلتون سر رفته بود تا اینکه پسرا تصمیم گرفتن برن بار
ولی تو مخالفت کردی چون واقعا از الکل خوشت نمیومد و حتی با یه قطره الکل کاملا مست میشدی
پسرا رفتن و تو و هان تو خوابگاه موندین ولی هان حوصلش خیلی سر رفته بود
هان : بیا ماهم بریم بار
ا.ت : نه هان حوصله ندارم
هان : من ازت سوال نپرسیدم ا.ت دستور بود یا خودت اماده میشی یا خودم امادت میکنم
ولی ا.ت لجبازی کرد و بلند نشو هان هم تصمیم گرفت
ا.ت رو براید بغل کرد و برد توی اتاق و در رو قفل کرد و خودش بیرون موند تا ا.ت لباسش رو عوض کنه بعدش باهم رفتن بار
ولی کار اشتباهی که پسرا کردن این بود که شیش پیک به ا.ت دادن و ا.ت کاملا مست و هیچی نمیفهمید
بعد از چند ساعت پسرا خسته شدن و به خوابگاه رفتن اما هان و ا.ت موندن
جفتشون خیلی مست بودن ا.ت تعادل نداشت و افتاد روی پای هان
هان هم تحریک شد خیلی خیلی تحریک
پاهای ا.ت رو دور خودش حلقه کرد و به یکی از اتاق های بار برد
هان : منو تحریک کردی باید پس باید نیازمو بر طرف کنی
ا.ت : اوهوم من هرچیزی بخوای بهت میدم
بعدم دیگه لباساشونو در میارنو و اره ا.ت اعتراف میکنه بعدشم دیگه یه هفت هشتا بچه هم میارن
هاهاهاا
دیگه نهایت تلاشم برای اسمات نوشتن بود
خودافیظ 🎀🙂
- ۷.۵k
- ۱۱ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط