حدودای صبح ساعت ۶ بود که تو اشپز خونه هشتمین لیوان قهومو
حدودای صبح ساعت ۶ بود که تو اشپز خونه هشتمین لیوان قهومو میخوردم که نامجون بیدار شده بود اومد سمتم
نامجون:ایون می چخبرته این همه قهوه...نگوو...
اره کل شب فقط تمرین کردم و الان از سختگی دارم میمیرمممم
نامجون:تو اخر خودت خودتو میکشی قشنگ معلومه
جیمین همینجوری که داشت چشاشو میمالید از پله ها اومد پایین
جیمین:کی خودشو میکشه...هااااااا[خمیازه]
جیمینا بیدار شدی
جیمین:ههههه این همه لیوان قهوه چی میگه
نامجون:کل شب فقط تمرین کرده
جیمین:یااا ایون می میخوای وسط کنسرت خوابت ببره؟؟
شما نگران نباشید
نامجون گوشیشو برداشت یه نگاه انداخت
نامجون:الارم تهیونگ دیشب صدا داده!
چشمام گشاد شد اروم پشتمو به نامجون کردم و وانمود کردم دارم قهوه میریزم
[ایی خودایااا گوه خوردم منو به عنوان بنده مهربانت از این وضعیت نجاتت بده]
نامجون:ایون می دیشب تهیونگ پیش تو بوده؟
ایوننن میی با توعمم
لبامو بهم فشار دادم و اروم برگشتم رو به نامجون یه لبخند دندونی زدم
حیححیی...بخدا هیچ اتفاقی نیوفتاد فقط ویدیو اصلاح شده fake love رو داشتیم تمرین میکردیم اخرش که باید منو بلند میکرد یکی از انگشتاش خورد همین
نامجون یه ابرویی بالا انداخت
وی:راست میگه فقط انگشتم خورد
[هوفف تهیونگ به موقع رسیدیی]
نامجون:همون انگشتت هم نباید بخورهه
وی:عذر میخوام یه نوک انگشت بود...هیی
حالا بیخیال شید صبونه بخورید من برم یکم دراز بکشم
وی:چیزی نمیخوری؟
نه من خیلی وقته خوردم
دست تکون دادم و از پله ها رفتم بالا و رفتم تو اتاق
خودمو با متن اهنگ سرگرم کرده بودم که...
نامجون:ایون می چخبرته این همه قهوه...نگوو...
اره کل شب فقط تمرین کردم و الان از سختگی دارم میمیرمممم
نامجون:تو اخر خودت خودتو میکشی قشنگ معلومه
جیمین همینجوری که داشت چشاشو میمالید از پله ها اومد پایین
جیمین:کی خودشو میکشه...هااااااا[خمیازه]
جیمینا بیدار شدی
جیمین:ههههه این همه لیوان قهوه چی میگه
نامجون:کل شب فقط تمرین کرده
جیمین:یااا ایون می میخوای وسط کنسرت خوابت ببره؟؟
شما نگران نباشید
نامجون گوشیشو برداشت یه نگاه انداخت
نامجون:الارم تهیونگ دیشب صدا داده!
چشمام گشاد شد اروم پشتمو به نامجون کردم و وانمود کردم دارم قهوه میریزم
[ایی خودایااا گوه خوردم منو به عنوان بنده مهربانت از این وضعیت نجاتت بده]
نامجون:ایون می دیشب تهیونگ پیش تو بوده؟
ایوننن میی با توعمم
لبامو بهم فشار دادم و اروم برگشتم رو به نامجون یه لبخند دندونی زدم
حیححیی...بخدا هیچ اتفاقی نیوفتاد فقط ویدیو اصلاح شده fake love رو داشتیم تمرین میکردیم اخرش که باید منو بلند میکرد یکی از انگشتاش خورد همین
نامجون یه ابرویی بالا انداخت
وی:راست میگه فقط انگشتم خورد
[هوفف تهیونگ به موقع رسیدیی]
نامجون:همون انگشتت هم نباید بخورهه
وی:عذر میخوام یه نوک انگشت بود...هیی
حالا بیخیال شید صبونه بخورید من برم یکم دراز بکشم
وی:چیزی نمیخوری؟
نه من خیلی وقته خوردم
دست تکون دادم و از پله ها رفتم بالا و رفتم تو اتاق
خودمو با متن اهنگ سرگرم کرده بودم که...
۱.۸k
۱۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.