در خیالی بودم

در خیالی بودم..🍃
آبی رنگ
با تابی از تاجِ گل،،
که سوار بر آن پرواز میکردم..
نور آفتاب از پنجرهء آسمان می تابید
صدای قو ها
آهنگِ بی کلامِ زندگی
هوای روشن
و فضای شاد
تنها کمی لبخند لازم بود و نگاه دلبرانه ات
و گم شدن در بین نت های بی انتهای خنده هایت
دوستت دارم گفتن هایت
و فرورفتن در امنیتِ آغوشت..
درخیالم،خیالت را بازی میکنم..!♥
خیال است دیگر
هر طور بخواهم میسازمش..
#سمانه_صالحی
دیدگاه ها (۱)

همین حوالی، دختری را میشناسم؛با آن لباس سپید و خرمن موهای بل...

" یکی زیر، یکی رویکی زیر ؛ یکی .. "باید دوست داشتنم را رج به...

گوشه ای از دنیادر بهشتی زیبا..منو تو بی پروا؛با عشق،روشنی،زی...

گر نداری دانش ترکیب رنگبین گلها، زشت یا زیبا مکنخوب دیدن شرط...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط