💕وقتی برای اولین بار دیدت📸
💕وقتی برای اولین بار دیدت📸
رفتیم خونه چان خونه خیلی بزرگی نبود. خاک بر سرش رئس بهترین شرک بازی سازی.
ا. ت:من گشنمه. چی داری
چان:باید یا سفارش بدیم یا درس کنیم .
ا. ت:من به امید اینکه که یه چی باشه.
خب بیا یچی درس کنیم تا نمیریم.
✎﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏ویو چان ﹏﹏﹏﹏﹏﹏
این دختر خیلی جذاب. خدایا من تابحال عاشق هیچ دختری نشدم و این اولی ند تجربمه. اگه بگه نه چی. خدا.
ا. ت:چان نمیخوای که مث ماست وایسی منو نگاه کنی بیا کمک ببینم.
چان:اومدم.
ا. ت:بیا یه قاشق بده من.
چان:چرا؟
ا. ت:میخوای با دست غذارو هم بزنم.
چان:بیا.
ا. ن:ممنون
█▒▒بعد از درست کردن غذا▒▒▒10%
این دختره همچی بلده. خدا. چی بهش بگم که قبول کنه باهم قرار بزاریم.
ا. ت:چان بیا غذا بخور
✎﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏ویو ا. ت﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏
وای خدا این بشر غذا خوردنشم کیوته. نمیدونم اگه بهش بگم که باهام قرار بزاره چی فک میکنه.
ا. ت:چان . میگما خانوادت کجان.
چان:ایتالیا
ا. ت:میدونی چون من خیلی فضولم دارم میپرسم.
خواهر برادر داری؟
چان:آره فضول. خواهرم همست توعه. برادرم 14 سالشه
ا. ت:میگه دوس دخترم داری!؟
چان:فضولی؟
ا. ت:پس نداری ......
رفتیم خونه چان خونه خیلی بزرگی نبود. خاک بر سرش رئس بهترین شرک بازی سازی.
ا. ت:من گشنمه. چی داری
چان:باید یا سفارش بدیم یا درس کنیم .
ا. ت:من به امید اینکه که یه چی باشه.
خب بیا یچی درس کنیم تا نمیریم.
✎﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏ویو چان ﹏﹏﹏﹏﹏﹏
این دختر خیلی جذاب. خدایا من تابحال عاشق هیچ دختری نشدم و این اولی ند تجربمه. اگه بگه نه چی. خدا.
ا. ت:چان نمیخوای که مث ماست وایسی منو نگاه کنی بیا کمک ببینم.
چان:اومدم.
ا. ت:بیا یه قاشق بده من.
چان:چرا؟
ا. ت:میخوای با دست غذارو هم بزنم.
چان:بیا.
ا. ن:ممنون
█▒▒بعد از درست کردن غذا▒▒▒10%
این دختره همچی بلده. خدا. چی بهش بگم که قبول کنه باهم قرار بزاریم.
ا. ت:چان بیا غذا بخور
✎﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏ویو ا. ت﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏
وای خدا این بشر غذا خوردنشم کیوته. نمیدونم اگه بهش بگم که باهام قرار بزاره چی فک میکنه.
ا. ت:چان . میگما خانوادت کجان.
چان:ایتالیا
ا. ت:میدونی چون من خیلی فضولم دارم میپرسم.
خواهر برادر داری؟
چان:آره فضول. خواهرم همست توعه. برادرم 14 سالشه
ا. ت:میگه دوس دخترم داری!؟
چان:فضولی؟
ا. ت:پس نداری ......
۵.۶k
۲۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.