چه غریبانه نشستم سر راهت که بیایی
چه غریبانه نشستم سر راهت که بیایی
چه غریبانه غریبانه نوشتم که کجایی؟
چه صمیمانه نوشتم که تویی ذوق زبانم
و تو انگار نه انگار که هم صحبت مایی
چه یتیمانه نشستم و نوشتم مرو یار
وتو رفتی و من و برزخ این فصل جدایی
پشت پای تو همه باورو ایمان دلم ریخت..
وقسم میخورم این صحبت خود را به خدایی
به خدایی که میان من و تو فاصله انداخت!
چه خدایی که فقط باب دلش هست جدایی؟
شاعران غربت غم بار مرا شعر کنید..
بنویسید ازاین زندگی تلخ ازاین تنهایی...
چه غریبانه غریبانه نوشتم که کجایی؟
چه صمیمانه نوشتم که تویی ذوق زبانم
و تو انگار نه انگار که هم صحبت مایی
چه یتیمانه نشستم و نوشتم مرو یار
وتو رفتی و من و برزخ این فصل جدایی
پشت پای تو همه باورو ایمان دلم ریخت..
وقسم میخورم این صحبت خود را به خدایی
به خدایی که میان من و تو فاصله انداخت!
چه خدایی که فقط باب دلش هست جدایی؟
شاعران غربت غم بار مرا شعر کنید..
بنویسید ازاین زندگی تلخ ازاین تنهایی...
- ۱.۱k
- ۰۹ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط