مختصری از زندگینامه شهید مدافع حرم محسن کمالی دهقان
مختصری از زندگینامه شهید مدافع حرم محسن کمالی دهقان
در نهمین روز از روزهای سرد بهمن ماه سال ۱۳۶۳ در خانواده ای متدین و مذهبی در محله حصارک کرج به دنیا امد...
دوران ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان را در کرج پشت سر گذاشت..
همه کسانی که محسن رومیشناختند متوجه رفتارهای خاص و عجیب او شده بوند..برخلاف سنش از همون دوران کودکی رفتارهایی عجیب داشت که اون رو از سایر همسن و سال های خودش جدا میکرد..
از همان بدو کودکی و نوجوانی در مسجد و پایگاه بسیج فعالیت های گسترده ایی داشت..
باتوجه به روحیه و علاقه ایی که داشت بعداز اتمام دبیرستان جذب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد..
بنا به اظهارات فرماندهان و مربیان اموزشی از هوش سرشاری در بحث نظامی گری بهره مند بود..
اما نکته ایی که باعث شد محسن با بقیه کمی فرق داشته باشد روحیه جهادی او بود..
دیگه محسن تبدیل شده بود به یک نیروی جهادی و فرهنگی متخصص...
فعالیت های اون محدود به یک پایگاه بسیج و مسجد نبود..
تو اکثر مساجد وپایگاه های منطقه فعالیت های گسترده ایی داشت..
علاقه ای شدید به بحث فرهنگی و جذب نوجوانان و جوانان داشت ..
نوجوان ها وجوان هایی که تو زندگیشون مسیر اصلی رو گم کرده بوند شدند جامعه هدف فرهنگی محسن...
اردوهای فرهنگی و رزمی بسیار با کیفیتی برگزار میکرد..
کم کم با شروع شدن حمله وحشیانه سگ های داعشی به مردم مظلوم و بی پناه سوریه و عراق و برای دفاع از حرم اهل بیت در قالب مستشارنظامی برای بحث اموزش نظامی و رزمی به نیروهای مردمی و وطنی سوریه و عراق چندین بار به این دو کشور اعزام شد...روحیه بسیار مهربانانه و نرم ایشون سختی کار اموزش رو برای جوانان سوری و عراقی بسیار شیرین کرده بود..
حالا دیگه محسن شده بود یه نیروی نهضتی و مکتبی...نیرویی که به موقع فعالیت فرهنگی میکرد...به وقت نیاز کار نظامی هم میکرد...
هر هفته در نماز جمعه شرکت میکرد...میگفت نماز جمعه سنگری برای حفظ ایمان هست...تو یکی از همین نماز جمعه ها موقع برگشت با مادر شهیدی اشنا میشود که پسرش حدود ۳۳ سال هست که مفقودالاثر هست...محسن شد پسر اون مادر...
تمام کسانی که اونو میشناختن میدونستن که اون حتی یکبار هم از موضوعی عصبی نشده بود...
تقریبا کل حقوق ماهیانش صرف خانواده های بی سرپرست میشد..
محله های فقیر نشین محسن رو خیلی خوب میشناختن...
محسن با کمک خیرینی که میشناخت برای اون ها خونه اجاره میکرد .نیاز هاشون رو برطرف میکرد..حتی یه مورد برای خانواده ایی که حمام نداشتن حمام ساخت...
یه روز که رفته بود بهشت زهرا مادر شهیدی رو دید که فرزندی نداشت و همسرش هم به رحمت خدارفته بود..با کلی اصرار متوجهشد که سقف خانه اون مادر شهید بر اثر باران از بین رفته بود...بلافاصله برای ترمیم خانه پیش قدم شد....قبل از اعزام اخر به سوریه خبر شهادتش رو داد..و گفت که این سفر اخرین ماموریتش هست و تو این سفر حضرت زهرا کمکش میکنه که به ارزوش برسه ..
درنهایت بعد از رشادت ها و دلاوری هایی که داشت و بعد از به هلاکت رسوندن تعداد زیادی از سگ های دست نشانده استکبار جهانی در تاریخ ۲۷ فروردین ۱۳۹۴ در شهر حلب سوریه بال در بال ملایک گشود..پیکر مطهر ایشان تا زمان ظهور امام زمان در قطعه ۳۱ بهشت سکینه به وصیت خودشان به امانت گذاشته شد..
شادی روح پاک و اسمانی مجاهد خستگی ناپذیر شهید مدافع حرم محسن کمالی صلوات...
در نهمین روز از روزهای سرد بهمن ماه سال ۱۳۶۳ در خانواده ای متدین و مذهبی در محله حصارک کرج به دنیا امد...
دوران ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان را در کرج پشت سر گذاشت..
همه کسانی که محسن رومیشناختند متوجه رفتارهای خاص و عجیب او شده بوند..برخلاف سنش از همون دوران کودکی رفتارهایی عجیب داشت که اون رو از سایر همسن و سال های خودش جدا میکرد..
از همان بدو کودکی و نوجوانی در مسجد و پایگاه بسیج فعالیت های گسترده ایی داشت..
باتوجه به روحیه و علاقه ایی که داشت بعداز اتمام دبیرستان جذب سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد..
بنا به اظهارات فرماندهان و مربیان اموزشی از هوش سرشاری در بحث نظامی گری بهره مند بود..
اما نکته ایی که باعث شد محسن با بقیه کمی فرق داشته باشد روحیه جهادی او بود..
دیگه محسن تبدیل شده بود به یک نیروی جهادی و فرهنگی متخصص...
فعالیت های اون محدود به یک پایگاه بسیج و مسجد نبود..
تو اکثر مساجد وپایگاه های منطقه فعالیت های گسترده ایی داشت..
علاقه ای شدید به بحث فرهنگی و جذب نوجوانان و جوانان داشت ..
نوجوان ها وجوان هایی که تو زندگیشون مسیر اصلی رو گم کرده بوند شدند جامعه هدف فرهنگی محسن...
اردوهای فرهنگی و رزمی بسیار با کیفیتی برگزار میکرد..
کم کم با شروع شدن حمله وحشیانه سگ های داعشی به مردم مظلوم و بی پناه سوریه و عراق و برای دفاع از حرم اهل بیت در قالب مستشارنظامی برای بحث اموزش نظامی و رزمی به نیروهای مردمی و وطنی سوریه و عراق چندین بار به این دو کشور اعزام شد...روحیه بسیار مهربانانه و نرم ایشون سختی کار اموزش رو برای جوانان سوری و عراقی بسیار شیرین کرده بود..
حالا دیگه محسن شده بود یه نیروی نهضتی و مکتبی...نیرویی که به موقع فعالیت فرهنگی میکرد...به وقت نیاز کار نظامی هم میکرد...
هر هفته در نماز جمعه شرکت میکرد...میگفت نماز جمعه سنگری برای حفظ ایمان هست...تو یکی از همین نماز جمعه ها موقع برگشت با مادر شهیدی اشنا میشود که پسرش حدود ۳۳ سال هست که مفقودالاثر هست...محسن شد پسر اون مادر...
تمام کسانی که اونو میشناختن میدونستن که اون حتی یکبار هم از موضوعی عصبی نشده بود...
تقریبا کل حقوق ماهیانش صرف خانواده های بی سرپرست میشد..
محله های فقیر نشین محسن رو خیلی خوب میشناختن...
محسن با کمک خیرینی که میشناخت برای اون ها خونه اجاره میکرد .نیاز هاشون رو برطرف میکرد..حتی یه مورد برای خانواده ایی که حمام نداشتن حمام ساخت...
یه روز که رفته بود بهشت زهرا مادر شهیدی رو دید که فرزندی نداشت و همسرش هم به رحمت خدارفته بود..با کلی اصرار متوجهشد که سقف خانه اون مادر شهید بر اثر باران از بین رفته بود...بلافاصله برای ترمیم خانه پیش قدم شد....قبل از اعزام اخر به سوریه خبر شهادتش رو داد..و گفت که این سفر اخرین ماموریتش هست و تو این سفر حضرت زهرا کمکش میکنه که به ارزوش برسه ..
درنهایت بعد از رشادت ها و دلاوری هایی که داشت و بعد از به هلاکت رسوندن تعداد زیادی از سگ های دست نشانده استکبار جهانی در تاریخ ۲۷ فروردین ۱۳۹۴ در شهر حلب سوریه بال در بال ملایک گشود..پیکر مطهر ایشان تا زمان ظهور امام زمان در قطعه ۳۱ بهشت سکینه به وصیت خودشان به امانت گذاشته شد..
شادی روح پاک و اسمانی مجاهد خستگی ناپذیر شهید مدافع حرم محسن کمالی صلوات...
۳.۷k
۱۵ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.