واژه بهانه بود

واژه بهانه بود
با بند بند وجودم نوشتمت
خواندی
ورق زدی
حواست به پاورقی ها نبود
من پای هر ورق
عاشقت شدم...
دیدگاه ها (۳)

بزن گیتار که غم دارمتب دستاشو کم دارمبخون این قصه ی تلخیکه ...

بــے تـــومـهـتـــابــ کـــجاکــوچـــہ کــجـاشــعـــر کــــج...

آنشب که رفتی همزمان؛ بالا هایم را پر پر کردی، لبخندی را که ا...

‌ ‌ ‌ ‌«حزن بیگانه‌ای، نشانی من انزوانشین‌ را زِ اهالی‌ ملال...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط