شب هایم را نمیدانم چگونه توصیف کنم
شب هایم را نمیدانم چگونه توصیف کنم،
اما میدانی جانم ،
ساعت ها که به نبودنت فکر میکنم عجیب دلم میگیرد😔
کمی هم زانوهایم را جای آغوش نداشته ات بغل میکنم و چشمانم را که میبندم همه چیز تاریک تر از تاریکیِ شب میشود...
آنگاه بغضی میان تاریکی گلویم را چنگ میزند😢
و درد عمیق تر در من نفس میکشد..
میدانی؟شب هایم بدون تو صبح نمیشود.
اما میدانی جانم ،
ساعت ها که به نبودنت فکر میکنم عجیب دلم میگیرد😔
کمی هم زانوهایم را جای آغوش نداشته ات بغل میکنم و چشمانم را که میبندم همه چیز تاریک تر از تاریکیِ شب میشود...
آنگاه بغضی میان تاریکی گلویم را چنگ میزند😢
و درد عمیق تر در من نفس میکشد..
میدانی؟شب هایم بدون تو صبح نمیشود.
- ۱.۸k
- ۱۸ تیر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط