کردم از

کردم از
دین و
دل و
هوش و
خرد
قطعِ نظر

من همان روزی که دیدم
چشمِ عیارِ تو را


| صائب تبریزی |
دیدگاه ها (۱)

با یار به گلزار شدم رهگذری بر گل نــظری فکندم از بی‌خبری دلـ...

‌امروز نه آغاز و نه انجام جهان استای بس غم و شادی که پس پرده...

این دل اگر کم است بگو سر بیاوَرمیا امر کن که یک دلِ دیگر بیا...

دل روشنے دارم اے عشقصدایم کن از هر کجا میتوانی!✍ #خسرو_شڪیبا...

بقول صائب تبریزی : 🫀🫂"سخت می‌خواهم که در آغوش تنگ آرم تو راه...

::..«« حسین یعنی مهربانی ، زیبایی ..... »»..::

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط