با یار به گلزار شدم رهگذری

با یار به گلزار شدم رهگذری
بر گل نــظری فکندم از بی‌خبری

دلــدار به من گفت که شرمت بادا
رخـسار من اینجا و تـو بر گل نگری


‌‌
#مولانا🍂
دیدگاه ها (۱)

‌امروز نه آغاز و نه انجام جهان استای بس غم و شادی که پس پرده...

ﻫﯿﭻ ﺑﯿﺸﻪ ﺍﯼ ﺑﯽ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻧﯿﺴﺖﺍﺯ ﻫﻢ ﺁﻏﻮﺷﯽ ﺑﺎ ﺑﺎﺩﻫﺎﻭ ﻫﯿﭻ ﺟﻨﮕﻠﯽ ﻋﺎﺷ...

کردم از دین ودل وهوش وخردقطعِ نظرمن همان روزی که دیدم چشمِ ع...

این دل اگر کم است بگو سر بیاوَرمیا امر کن که یک دلِ دیگر بیا...

دلم پیش تو باشد،جسمم اینجا خانه ای دیگرهوایت در سرم باشد ، س...

تا در نرسد وعده هر کار که هست # سودی نکند یاری هر یار که هست...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط