قرار بیقراری
شاعر فرحناز نخستین شکوری
🍒🌱از عمق شب خاطرها می آیم
با خستگی فریادها می آیم
دیوانه رفتنم
عجب می آیم
با تحفه ای از
نوشته ها می آیم
گفتی که
شبی پر از ستاره داری
پس با که
قرار بیقراری داری
بر دار گناه عشق آویخته شدم
بیگناهیم
پراز گناه عشق توست
از بهانه های عشق
بیچاره شدم
از لجاحت کودک دل
خسته شدم
محکوم به سوختنم
که پروانه شدم
از ناز تو
دیوانه دیوانه شدم
در باغچه مهربانیم از عاشقی
گلهای وفا
کاشته بودم که شبی
خاموشی تک ستاره ام را دیدم
این عاقبت بیمعنی
بی فردا🍒🌱
...
🍒🌱از عمق شب خاطرها می آیم
با خستگی فریادها می آیم
دیوانه رفتنم
عجب می آیم
با تحفه ای از
نوشته ها می آیم
گفتی که
شبی پر از ستاره داری
پس با که
قرار بیقراری داری
بر دار گناه عشق آویخته شدم
بیگناهیم
پراز گناه عشق توست
از بهانه های عشق
بیچاره شدم
از لجاحت کودک دل
خسته شدم
محکوم به سوختنم
که پروانه شدم
از ناز تو
دیوانه دیوانه شدم
در باغچه مهربانیم از عاشقی
گلهای وفا
کاشته بودم که شبی
خاموشی تک ستاره ام را دیدم
این عاقبت بیمعنی
بی فردا🍒🌱
...
۱۶.۸k
۱۹ مرداد ۱۴۰۱