عصرهای جمعه که می شود
عصرهای جمعه که می شود
من را در تُنگ بی روزنی می اندازند
پُر از هوای نبودنت
و ناگزیرم می کنند به نفس کشیدن !
مثل ماهی کوچکی
که سالهاست
معتادِ آبِ حوض شده است
و دیگر
طعمِ آبِ اقیانوس را
به خاطر هم نمی آورد !
عصرهای جمعه که می شود
دست و پای تنهائی ام درد می گیرد
و دلم عجیب
هوای نبودنت را
هوس میکند ... !!!
من را در تُنگ بی روزنی می اندازند
پُر از هوای نبودنت
و ناگزیرم می کنند به نفس کشیدن !
مثل ماهی کوچکی
که سالهاست
معتادِ آبِ حوض شده است
و دیگر
طعمِ آبِ اقیانوس را
به خاطر هم نمی آورد !
عصرهای جمعه که می شود
دست و پای تنهائی ام درد می گیرد
و دلم عجیب
هوای نبودنت را
هوس میکند ... !!!
۷۴۵
۲۹ خرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.