پارت اول روزی که به آرزوم رسیدم
پارت اول روزی که به آرزوم رسیدم
سلام من ا/ت هستم با خوانوادم تو ایران زندگی میکنم و ی خواهر خیلی بزرگ تر از خودم دارم و مجرده (خواهر نا تنی )اون میدونه من چه قدر عاشق کره و کیپاپ هستم ی روز واسه تولدم به من دوتا بیاید به کره داد تا خودشان با من بیاد .(بریم واسه داستان)
از هواپیما اومدیم بیرون و تو فرود گاه سئول بودیم قلبم داشت میودمد تو دهنم خیلی هیجان داشتم قرار بود شش ماه از سال رو تو کره بمونیم
-ا/ت من ی شغل میرن دونبال ی شغل نیمه وقت تو رم باید ببرم مدرسه تو این شش ماه باید به درست برسی
+منم میخوام ی شغل نیمه وقت گیر بیارم کره ای من حد اقال خوبه
-باش پس به خودت سخت نگیر
ازفکر ا/ت
رفتم مدرسه همه باهام خوب بودن از مدرسه که برگشتم ی آگهی برای میکاپ آرتیست برای کمپانی لیگ هیت میخواستن و چون مامانم ارایشگر بود برام آسون بود و کم و بیش کارم بد نبود رفتم وقتی آگهی رو دیدم برداشتمش و با زوغ به سمت کمپانی رفتم ی آزمون دادم و قبول شدم قلبم داشت میومد تو دهنم اصلان اتنضار نداشتم قبول بشم بهم گفتن که کارم رو از پس فردا شروع کنم رفتم خونه و خبر رو به خواهرم دادم اونم برام خوشحال بود دو روز خوب رو تو مدرسه گذروندم و کلی دوست پیدا کردم رفتم به سمت کمپانی شب گروه بی نی اس گروهی که عاشقش بودم شب کنسرت داشتن و منم مصعول گریم جیمین بودم داشتم آماده میشدم برای گریم خیلی حیوان داشتم داشتم راه میرفتم تو کمپانی که احساس کردم گم شدم نگاه سنگین ی نفر رو پشتم حس کردم برگشتم که دیدم کوک منو گرفت کوبوند به دیوار
+شما ای ی نجا ...
برای ادامه پست رو لایک کنید عاشقتونم اگه نظری داشتید نظر بدید منم برم استراحت کنم❤️❤️❤️❤️❤️😘😘
سلام من ا/ت هستم با خوانوادم تو ایران زندگی میکنم و ی خواهر خیلی بزرگ تر از خودم دارم و مجرده (خواهر نا تنی )اون میدونه من چه قدر عاشق کره و کیپاپ هستم ی روز واسه تولدم به من دوتا بیاید به کره داد تا خودشان با من بیاد .(بریم واسه داستان)
از هواپیما اومدیم بیرون و تو فرود گاه سئول بودیم قلبم داشت میودمد تو دهنم خیلی هیجان داشتم قرار بود شش ماه از سال رو تو کره بمونیم
-ا/ت من ی شغل میرن دونبال ی شغل نیمه وقت تو رم باید ببرم مدرسه تو این شش ماه باید به درست برسی
+منم میخوام ی شغل نیمه وقت گیر بیارم کره ای من حد اقال خوبه
-باش پس به خودت سخت نگیر
ازفکر ا/ت
رفتم مدرسه همه باهام خوب بودن از مدرسه که برگشتم ی آگهی برای میکاپ آرتیست برای کمپانی لیگ هیت میخواستن و چون مامانم ارایشگر بود برام آسون بود و کم و بیش کارم بد نبود رفتم وقتی آگهی رو دیدم برداشتمش و با زوغ به سمت کمپانی رفتم ی آزمون دادم و قبول شدم قلبم داشت میومد تو دهنم اصلان اتنضار نداشتم قبول بشم بهم گفتن که کارم رو از پس فردا شروع کنم رفتم خونه و خبر رو به خواهرم دادم اونم برام خوشحال بود دو روز خوب رو تو مدرسه گذروندم و کلی دوست پیدا کردم رفتم به سمت کمپانی شب گروه بی نی اس گروهی که عاشقش بودم شب کنسرت داشتن و منم مصعول گریم جیمین بودم داشتم آماده میشدم برای گریم خیلی حیوان داشتم داشتم راه میرفتم تو کمپانی که احساس کردم گم شدم نگاه سنگین ی نفر رو پشتم حس کردم برگشتم که دیدم کوک منو گرفت کوبوند به دیوار
+شما ای ی نجا ...
برای ادامه پست رو لایک کنید عاشقتونم اگه نظری داشتید نظر بدید منم برم استراحت کنم❤️❤️❤️❤️❤️😘😘
۱۰.۸k
۱۳ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.