دوباره صبح

دوباره صبح
هوای سرد
یک اغوش خالی از دیشب
یه احساسی مبهم
بی دفاع تر از روز قبل
دوباره کیبورد
دوباره تولد یک متن

#فرشید_عسکری
دیدگاه ها (۲)

از امروز صبح دیگرفراموشت ،خواهم کرد...!؟اما..!؟نمیدونم چرا.....

ـبٍه نامٍـ خــٌداڪیلومٍترها حًرف دارًمـاًمـا اًمّا در ...

طبیعت

یه روز بود که خنده‌ها واقعی بودن،الان فقط صداش باقی مونده تو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط