پارت

پارت ۱۱

ویو یوری؟
از خواب بیدار شدم نگاهم به پنجره خورد تقریبا غروب بود وای چقدر خوابیدم.....اما اخخخ چقدر کمرم و دلم درد میکنه
اخخخ
برگشتم پشت سرم که با قیافه جونگ کوک روبرک شدم
ترسیدم
اروم بلند شدم نشستم
اخ بدنم یکم درد میکرد اما دل دردم بیشتر بود
یه دستی دستمو کشید
یهو افتادم بغل جونگ کوک
سفت اما طوری که دردم نگیره بغلم کرد
چرا بغلش ارومم کرد بهم حس آرامش داد
یوری:ارباب
کوک:هوم؟!
یوری:چرا این کار رو کردین
کوک:چون دوست داشتم
یوری:اما...
کوک:اما چی؟
یوری:من چون ادم خوبیم اون کارو کردم چون حالت خوب نبود
کوک:کدوم کار؟
یوری:اینکه اومدم تحر*یکت کردم من هر*زه نیستم فق..
کوک:من عزت خواستم پس عذاب وجدان یا هر حس بدی ....رو نداشته باش
حالا هم برو یه اب بزن به صورتت و برو پایین تو اتاقت احستراحت کن امروز کار نکن
بدون هیچ حرفی رفتم پایین و دوباره خوابیدم
ویو کوک:
اوفففففف....چه مرگمه چرا دارم انقدر باهاش مهربون رفتار میکنم

<<پرش زمانی به یک هفته بعد>>
ویو کوک:
هعی الان دیگه با خودم رو راستم....من عاشق یوری شدم
اوففففف چرااا؟
یعنی بهش بگم؟
ویو یوری:
از خواب بیدار شدم کارام رو کردم رفتم تو اشپز خونه و مثل همیشه


ادامه دارد
وایی بچه میخوام زود تر فیک رو تمامش کنم
اخه از فردا باید گدشی رو به مامانم بدم و احتمال زیاد ویسگون رو حذف کنم
اما هر ار گاهی شایدد فعالیت کنم
چند پارتی ای هم که گفتم احتمال ۴۰% بزارم
دیدگاه ها (۱۷)

ذهن کثیف>>

♡>>

خب دوستان من بعد این فیک یعنی فیک کی عاشقش شدم میخوام یه فیک...

اومممم

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟏عشق مافیاویو بورامجئون بورام هستم ۱۹ سالمه و ۲ ساله با...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟓عشق مافیاویو بورامبا جیمین رفتم خونش فردا باید میرفتم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط