خالق زیبای من....
خالق زیبای من....
دنیایی که به من بخشیدی مبادا بی نور گردد...
دلخسته و دلشکسته از راه و تمام تندیسهای خاکی ام...
نفسم گرفته...
آغوشت را خواهانم...
مثل همیشه در آغوشم بگیر...
خسته و زخم خورده برایت مینویسم..
و تو دوباره متولد شو در دنیای من...
وجود والایت را هر دم طلب دارم...
برای تو مینویسم و فریاد میکنم زیباترینم...
زیبای من که در قلبم جاری هستی...
پاهای برهنه ام زخمی راه است...
گذر کردم و روحم در تمام آفرینشت پرسه زد...
دوباره به تو برگشتم...
در آغوشم بگیر...
دنیایی که به من بخشیدی مبادا بی نور گردد...
دلخسته و دلشکسته از راه و تمام تندیسهای خاکی ام...
نفسم گرفته...
آغوشت را خواهانم...
مثل همیشه در آغوشم بگیر...
خسته و زخم خورده برایت مینویسم..
و تو دوباره متولد شو در دنیای من...
وجود والایت را هر دم طلب دارم...
برای تو مینویسم و فریاد میکنم زیباترینم...
زیبای من که در قلبم جاری هستی...
پاهای برهنه ام زخمی راه است...
گذر کردم و روحم در تمام آفرینشت پرسه زد...
دوباره به تو برگشتم...
در آغوشم بگیر...
۱۲.۲k
۰۵ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.