من زن بدنیا آمدم
من زن بدنیا آمدم
تا عاشق باشم
و قلبم فقط با یک نگاه بلرزد
سرمای دستانم را
دستهای یک مرد گرم کند
و تنها نگاهی که مرا
جذب می کند
نگاه مردانه باشد
من بدنیا آمدم
تا عشق هم بدنیا بیاید
تا عطر یاس و اقاقی های نفسهایم
خانه ی مرد آرزوهایم را معطر کند
من نه عارفم و نه صوفی و نه شاعر
من یک زنم
مرا باید زنانه شناخت
و عاشقانه لمس کرد
خدا.. هم زن را با عشق آفرید
و او را بویید و بوسید
من یک زنم
مثل پروانه ها
زنها عاشق که می شوند میمیرند
تا عاشق باشم
و قلبم فقط با یک نگاه بلرزد
سرمای دستانم را
دستهای یک مرد گرم کند
و تنها نگاهی که مرا
جذب می کند
نگاه مردانه باشد
من بدنیا آمدم
تا عشق هم بدنیا بیاید
تا عطر یاس و اقاقی های نفسهایم
خانه ی مرد آرزوهایم را معطر کند
من نه عارفم و نه صوفی و نه شاعر
من یک زنم
مرا باید زنانه شناخت
و عاشقانه لمس کرد
خدا.. هم زن را با عشق آفرید
و او را بویید و بوسید
من یک زنم
مثل پروانه ها
زنها عاشق که می شوند میمیرند
- ۵۶۴
- ۳۰ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط