اسم عشقه ترسناک

اسم عشقه ترسناک
پارت ۱۳۷
[ویو ملودی]
بدنم داشت یخ می کرد.. سریع تر عمل کردم..که جراحی به پایان رسید از اتاق جراحی بیرون
اومدم... همراه مریض به سمتم اومد دستام گرفت
خانم: لطفاً یک خبر خوب بدید
با چشمای گریون نگاهم کرد..با دیدن اشکاش بغضم ترکید.. گونم خیس شد .. خانم مسنی بود
ملودی: کاملآ حالشون خوبه... نگران نباشید...
خانم: ممنون.. ممنون..
تعظیم کوتاهی کردم..و با گفتن وظیفه بود.... رو پوش اتاق جراحی در آوردم و انداختم داخل
سطل زباله به سمت اتاق کار رفتم ..روی کاناپه نشستم..سرم با دستام گرفتم...گونم خیس شد
که در اتاق باز شد بدون که نگاه کنم گفتم
ملودی: الان نمی تونم کاری..هق ..انجام بدم .. لطفاً بعداً بیاید
محکم با دستم چنگی به موهام زدم سرم خم بود..در اتاق بسته نشد..سرم بلند کردم آرتور بود
.اومد جلو که
ملودی: نزدیک من نیا..
آرتور: ملودی حتی فکر گرفتن خودت ازم نکن...
بدون توجه به حرفاش بلند شدم از کنارش رد شدم که محکم دستم گرفت و به دیوار چسبوندم..
دستاش حصار کرد
آرتور: گریه نکن...اشکات باعث میشه دیوونه بشم...
متوجه گونه ام که خیس شده بود شدم...سرش نزدیک کرد سرم کج کردم و با صدایی که می
لرزید گفتم
ملودی: ولم کن... دیگه نمی خوامت..نمی خوامت..بزار برم
پیشونیش کنار سرم به دیوار تکیه داد و نفس عمیقی کشید.. اشکام تند تر جاری شد
آرتور: ملودی نکن...نزار بدون تو باشم...من ببخش...من خریت کردم...
ملودی: نمی بخشم...از اینکه لبی که فقط باید من لمس می کرد یکی دیگه لمس کرده حالم بد
میشه ...این نمی تونم تحمل کنم



بچه‌ها نگران من نباشید...خوبم...