جمع تنها مسافر ست

جمعہ تنها مسافرے ست
کہ هفتہ اے یک بار
بہ ویرانہ ے دلم
سر میزند

و تنها سوغاتے اش
دلتنگے است

دلتنگے

هربار کہ مےآید
دلتنگ ترم

هر بار کہ مےرود
ویران تر
دیدگاه ها (۴)

ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ ﭼﻪ ﺧﻮﺏ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﻯ ...ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﻦ ﺧﻮﺏ ﻧﻤﺎﻧﺪﻩ ﺍﻡ .....

عکس است دیگر ، جان که ندارد ،حرف که نمیتواند بزند..چون فقط ی...

یه حسی وجود داره که من بهش میگم"تموم شدگی"یه حالتی مثل کماست...

روز ها میگذرند و من هنوز همان مترسک تنهای باغ کشاورزم.تنها.....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط