فیک کور پارت۳۷
ا/ت:ممنونم.
جیمین از وان میاد بیرون و سرمشو به دست میگیره و با لباسای خیس به سمت در میره و درو باز میکنه و میره بیرون.
تهیونگ:جیمین...بهتری؟
جیمین جواب نمیده و میره تو رختخوابش و چشاشو میبنده تا بخوابه.
تهیونگ:من میرم پیشش.
جی دست وی رو میگیره ومیکشتش کنار.
جین:نری بهتره.
وی:اما... .
شوگا:بزار تنها باشه.
وی:باشه.
ار ام میشنه روی مبل و تلویزیون رو روشن میکنه و اخبارو نشون میده.
خبرنگار:امروز ظهر خانم ا/ت،مامور پرونده ی بی تی اس به هوش اومدنن و در اتاق به استراحت میپردازند،اما دکترشون علام کردنن که خانم ا/ت به سرطان دچار شده ، اما خفیف هستند و اما ... .
ار ام سریع بعد از رفتن به خبر بعدی کانالو عوض میکنه که جیمین از اتاق با سرمش که از دستش دراورده بود و تموم شده بود میاد بیرون.
جیمین:ا/ت... .
شوگا:ا/ت حالش خوبه.. .
جین:جیمین ببین اون یه پلیسه و تو کسی بودی که باید دستگیرت میکرد،یعنی ما کسای بودیم که باید دستگیرمون میکرد...پس بهتر نیست که دیگه عاشقش نباشی؟
جیمین:سرمم تموم شده...بیا..بیا بگیرش.
شوگا سرمو از دست جیمین میگره و میندازتش دور و جیمین هم دوباره میره تو اتاق و درو میبنده تا شاید خوابش ببره.
شوگا:اصلا حالش خوب نیست.
ار ام:اره...سخته کسی که دوسش داشته باشی دشمنت باشه.
جین:اما شوگا تو سر دان انقدر حالت بد نشد.
شوگا:چون اون مرد،اما این زندس و نمی تونه داشته باشتش.
وی:اهان...من رفتم بخوابم شب بخیر.
بقیه:شب بخیر.
لایک☄️
#فیک
#فیک_بی_تی_اس
جیمین از وان میاد بیرون و سرمشو به دست میگیره و با لباسای خیس به سمت در میره و درو باز میکنه و میره بیرون.
تهیونگ:جیمین...بهتری؟
جیمین جواب نمیده و میره تو رختخوابش و چشاشو میبنده تا بخوابه.
تهیونگ:من میرم پیشش.
جی دست وی رو میگیره ومیکشتش کنار.
جین:نری بهتره.
وی:اما... .
شوگا:بزار تنها باشه.
وی:باشه.
ار ام میشنه روی مبل و تلویزیون رو روشن میکنه و اخبارو نشون میده.
خبرنگار:امروز ظهر خانم ا/ت،مامور پرونده ی بی تی اس به هوش اومدنن و در اتاق به استراحت میپردازند،اما دکترشون علام کردنن که خانم ا/ت به سرطان دچار شده ، اما خفیف هستند و اما ... .
ار ام سریع بعد از رفتن به خبر بعدی کانالو عوض میکنه که جیمین از اتاق با سرمش که از دستش دراورده بود و تموم شده بود میاد بیرون.
جیمین:ا/ت... .
شوگا:ا/ت حالش خوبه.. .
جین:جیمین ببین اون یه پلیسه و تو کسی بودی که باید دستگیرت میکرد،یعنی ما کسای بودیم که باید دستگیرمون میکرد...پس بهتر نیست که دیگه عاشقش نباشی؟
جیمین:سرمم تموم شده...بیا..بیا بگیرش.
شوگا سرمو از دست جیمین میگره و میندازتش دور و جیمین هم دوباره میره تو اتاق و درو میبنده تا شاید خوابش ببره.
شوگا:اصلا حالش خوب نیست.
ار ام:اره...سخته کسی که دوسش داشته باشی دشمنت باشه.
جین:اما شوگا تو سر دان انقدر حالت بد نشد.
شوگا:چون اون مرد،اما این زندس و نمی تونه داشته باشتش.
وی:اهان...من رفتم بخوابم شب بخیر.
بقیه:شب بخیر.
لایک☄️
#فیک
#فیک_بی_تی_اس
۳.۶k
۲۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.