فیک کور پارت۳۸
بقیه:شب بخیر.
ا/ت:ببخشید خانم پرستار.
پرستار:بله؟
ا/ت:من حالم بهتره میشه برید بیرون تا منم بخوابم.
پرستار:باشه،شبتون بخیر.
ا/ت:شبتون بخیر.
پرستار از اتاق میره بیرون.
ا/ت:خوب وقتشه!
ا/ت پاشد و سریع لباساشو عوض کرد و سرموشو کند و رفت دمه پنجره ، درو باز کرد و رفت روی لبه ی پنجره و اروم پاشو گذاشت روش و اروم اومد بیرون.
ا/ت:افرین ا/ت تو تونستی حالا باید بپری روی پشت بوم اون خونه روبه روی
با شمارش۱..۲..۳.
ا/ت مپیره و می افته روی پشت بوم خونه روبه روی.
ا/ت:اره موفق شدم.
ا/ت پاشد و سریع میره دره پشت بومو اروم با سنجاق سرش باز میکنه و از راه پله ها میره پایین تا میرسه به در، درو باز میکنه و سریع میدوده.
ا/ت:یوهووو من اومدم جیمین!یوهوووو!
پرستار:اخ داروی قبل خوابشونو ندادم...الان چیکار کنم... .
پرستار میرسه به در اتاق و در میزنه.
پرستار:خانم ا/ت...خانم ا/ت ببخشید من یادم رفت یکی از داروهاتونو بهتون بدم... خانم ا/ت.(درو باز میکنه و جیغ میزنه.)ای وای خانم ا/ت...خانم ا/ت؟
ا/ت توی خیابون کنار جاده وایساده تا ماشین بگیره.
یه پسره جون تو ماشین.
پسره:ببخشید،شما خانم ا/ت نیستید؟
ا/ت:سلام،بله خودم هستم.
پسره:من یکی از طرفدارهای شما هستم،اگر میخواید جای برید من برسونمتون.
ا/ت:ممنون میشم.
پسره:بفرمایید.
ا/ت میشنه تو ماشین و ادرسو میده.
چند دقیقه بعد.
ا/ت:همینجاست،همینجاست.
پسره:بفرمایید.
ا/ت:مرسی.
پسره:خواهش میکنم،فقط میشه بهم یه امضا بدید؟
ا/ت:باشه.
پسره:بفرمایید.(یه کاغذ میده به ا/ت.)
ا/ت:اسمتون؟
پسره:اسمم کیم سونگ هستش.
ا/ت:بفرمایید،مرسی که منو رسوندید خداحافظ.
کیم سونگ:خداحافظ.
ا/ت میره تو کوچه و در میزنه اما درو کسی باز نمیکنه ا/ت دوباره در میزنه اما بازم کسی درو باز نمیکنه.
ا/ت:منم ا/ت درو باز کنید...(محکم تر در میزنه.)منم ا/ت اومدم بهتون کمک کنم.
که یهو در باز میشه.
ا/ت:چیشده!
ا/ت با ترس میره تو که میبینه همه جا بهم ریخته.
ا/ت:چه خبر شد؟
لای*ک🏚️
#فیک
#فیک_بی_تی_اس
ا/ت:ببخشید خانم پرستار.
پرستار:بله؟
ا/ت:من حالم بهتره میشه برید بیرون تا منم بخوابم.
پرستار:باشه،شبتون بخیر.
ا/ت:شبتون بخیر.
پرستار از اتاق میره بیرون.
ا/ت:خوب وقتشه!
ا/ت پاشد و سریع لباساشو عوض کرد و سرموشو کند و رفت دمه پنجره ، درو باز کرد و رفت روی لبه ی پنجره و اروم پاشو گذاشت روش و اروم اومد بیرون.
ا/ت:افرین ا/ت تو تونستی حالا باید بپری روی پشت بوم اون خونه روبه روی
با شمارش۱..۲..۳.
ا/ت مپیره و می افته روی پشت بوم خونه روبه روی.
ا/ت:اره موفق شدم.
ا/ت پاشد و سریع میره دره پشت بومو اروم با سنجاق سرش باز میکنه و از راه پله ها میره پایین تا میرسه به در، درو باز میکنه و سریع میدوده.
ا/ت:یوهووو من اومدم جیمین!یوهوووو!
پرستار:اخ داروی قبل خوابشونو ندادم...الان چیکار کنم... .
پرستار میرسه به در اتاق و در میزنه.
پرستار:خانم ا/ت...خانم ا/ت ببخشید من یادم رفت یکی از داروهاتونو بهتون بدم... خانم ا/ت.(درو باز میکنه و جیغ میزنه.)ای وای خانم ا/ت...خانم ا/ت؟
ا/ت توی خیابون کنار جاده وایساده تا ماشین بگیره.
یه پسره جون تو ماشین.
پسره:ببخشید،شما خانم ا/ت نیستید؟
ا/ت:سلام،بله خودم هستم.
پسره:من یکی از طرفدارهای شما هستم،اگر میخواید جای برید من برسونمتون.
ا/ت:ممنون میشم.
پسره:بفرمایید.
ا/ت میشنه تو ماشین و ادرسو میده.
چند دقیقه بعد.
ا/ت:همینجاست،همینجاست.
پسره:بفرمایید.
ا/ت:مرسی.
پسره:خواهش میکنم،فقط میشه بهم یه امضا بدید؟
ا/ت:باشه.
پسره:بفرمایید.(یه کاغذ میده به ا/ت.)
ا/ت:اسمتون؟
پسره:اسمم کیم سونگ هستش.
ا/ت:بفرمایید،مرسی که منو رسوندید خداحافظ.
کیم سونگ:خداحافظ.
ا/ت میره تو کوچه و در میزنه اما درو کسی باز نمیکنه ا/ت دوباره در میزنه اما بازم کسی درو باز نمیکنه.
ا/ت:منم ا/ت درو باز کنید...(محکم تر در میزنه.)منم ا/ت اومدم بهتون کمک کنم.
که یهو در باز میشه.
ا/ت:چیشده!
ا/ت با ترس میره تو که میبینه همه جا بهم ریخته.
ا/ت:چه خبر شد؟
لای*ک🏚️
#فیک
#فیک_بی_تی_اس
۱۱.۴k
۲۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.