پارت لطفابالائ سال اگه دوست داشت بخونه
پارت ۵ (لطفابالائ ۱۸سال اگه دوست داشت بخونه)
از زبون کارول...نشستیم توماشین بهش گفتم معذرت می خوام اونم جوابمو داد...
می خواست یه چیزی به من بگه ولی نمیگفت...
+-تومی خوای به من چیزی بگی؟؟
+نه چیزی ندارم یگم...
+-باش هرجور راحتی..
+اااامممم.. اون دختری که اونجاکار می کرد..
+- خب
+ اون پرستاره که همش دستشو می نداخت دور گردنت میگفت عزیزم.. تو اونو از کجا میشناختی؟؟
+- خب راستش اون تو بار هم کار میکنه و تن فروشی...
+ وااای چقدر بد...حالا تورو ازکجا می شناخت؟
+- آم خب راستش من یه بار خریدمش...
+ آهان ........چیییییی؟؟؟؟؟؟؟
+-آره
+ واقعا فکرشو نمیکردم ..
+- من واقعا..
+ نه نمی خواد چیزی بگی...
.
.
..
+-خب رسیدیم..
+باشه مرسی
+-من بازم معذرت می خوام
+ نه ازمن اینقدر معذرت نخواه تو بخاطر من اونو زدی..
+- آره خب ولی
+شششش...
+-باشه شبت بخیر
+ می تو..
از زبون پااولا
من واقعا باورم نمیشه ...
البته اون خوشگل وجذابه خب حق دارن
تازه جون هم هست شاید......نمی دونم..
می خواستم بخوابم ولی خوابم نمی برد شکمم هم درد می کرد..
ولی باید میرفتم دانشگاه باید می خوابیدم..
.
.
.صبح پاشدم کارامو کردم می خواستم برم..
ناتالی و توماس رودیدم که....
خببب عزیزای من چطور بود ببینم هرکیلایک کرده کامنت نذاشته
دیگه دنبالش نمیکنم من دفتم دیجه...
دوستون دارم❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤
از زبون کارول...نشستیم توماشین بهش گفتم معذرت می خوام اونم جوابمو داد...
می خواست یه چیزی به من بگه ولی نمیگفت...
+-تومی خوای به من چیزی بگی؟؟
+نه چیزی ندارم یگم...
+-باش هرجور راحتی..
+اااامممم.. اون دختری که اونجاکار می کرد..
+- خب
+ اون پرستاره که همش دستشو می نداخت دور گردنت میگفت عزیزم.. تو اونو از کجا میشناختی؟؟
+- خب راستش اون تو بار هم کار میکنه و تن فروشی...
+ وااای چقدر بد...حالا تورو ازکجا می شناخت؟
+- آم خب راستش من یه بار خریدمش...
+ آهان ........چیییییی؟؟؟؟؟؟؟
+-آره
+ واقعا فکرشو نمیکردم ..
+- من واقعا..
+ نه نمی خواد چیزی بگی...
.
.
..
+-خب رسیدیم..
+باشه مرسی
+-من بازم معذرت می خوام
+ نه ازمن اینقدر معذرت نخواه تو بخاطر من اونو زدی..
+- آره خب ولی
+شششش...
+-باشه شبت بخیر
+ می تو..
از زبون پااولا
من واقعا باورم نمیشه ...
البته اون خوشگل وجذابه خب حق دارن
تازه جون هم هست شاید......نمی دونم..
می خواستم بخوابم ولی خوابم نمی برد شکمم هم درد می کرد..
ولی باید میرفتم دانشگاه باید می خوابیدم..
.
.
.صبح پاشدم کارامو کردم می خواستم برم..
ناتالی و توماس رودیدم که....
خببب عزیزای من چطور بود ببینم هرکیلایک کرده کامنت نذاشته
دیگه دنبالش نمیکنم من دفتم دیجه...
دوستون دارم❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤
- ۳.۲k
- ۰۲ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط