مادری خورد زمین و همه جا ریخت بهم
مادری خورد زمین و همه جا ریخت بهم
همه ی زندگی ِ شیر خدا ریخت بهم
داغی و تیزی ِ مسمار اذیّت میکرد
تا که برخاست ز جا عرش خدا ریخت بهم
بشکند پای کسی که لگدش سنگین بود
تا که زد سلسله ی آل عبا ریخت بهم
ثلث سادات میان در و دیوار افتاد
نسل سادات به یک ضربه ی پا ریخت بهم
گُر گرفته بدنِ فاطمه ، ای در بس کن
وسط شعله ببین زمزمه ها ریخت بهم
رویِ او ریخت بهم پهلویِ او ریخت بهم
دهنش غرق ِ به خون گشت و صدا ریخت بهم
شدتِ ضربه چنان بود که سر خورد به در
رویِ آشفته یِ اُمّ النُجَبا ریخت بهم
پشتِ در سینه یِ سنگین شده هم ارف ثی شد
گیسوانِ پسرش کرب و بلا ریخت بهم
مادرش آمده گودال نچرخان بدنش
استخوان های گلویش ز قفا ریخت بهم
با ترک های لبش با نوک پا بازی کرد
همه ی صورت او با کف پا ریخت بهم...
همه ی زندگی ِ شیر خدا ریخت بهم
داغی و تیزی ِ مسمار اذیّت میکرد
تا که برخاست ز جا عرش خدا ریخت بهم
بشکند پای کسی که لگدش سنگین بود
تا که زد سلسله ی آل عبا ریخت بهم
ثلث سادات میان در و دیوار افتاد
نسل سادات به یک ضربه ی پا ریخت بهم
گُر گرفته بدنِ فاطمه ، ای در بس کن
وسط شعله ببین زمزمه ها ریخت بهم
رویِ او ریخت بهم پهلویِ او ریخت بهم
دهنش غرق ِ به خون گشت و صدا ریخت بهم
شدتِ ضربه چنان بود که سر خورد به در
رویِ آشفته یِ اُمّ النُجَبا ریخت بهم
پشتِ در سینه یِ سنگین شده هم ارف ثی شد
گیسوانِ پسرش کرب و بلا ریخت بهم
مادرش آمده گودال نچرخان بدنش
استخوان های گلویش ز قفا ریخت بهم
با ترک های لبش با نوک پا بازی کرد
همه ی صورت او با کف پا ریخت بهم...
۳.۳k
۱۳ اسفند ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.