آنکه بی باده کند جان مرا مست کجاست

آنکه بی باده کند جان مرا مست کجاست؟
و آنکه بیرون کند از جان و دلم دست کجاست؟
و آنکه سوگند خورم جز به سر او نخورم
و آنکه سوگند من وتوبه ام اشکست کجاست
و آنکه جان ها به سحر نعره زنانند از او
و آنکه ما را غمش از جای ببرده ست کجاست
جان جان‌ست وگر جای ندارد چه عجب
این که جا می طلبد در تن ما هست کجاست
غمزه چشم بهانه‌ست و زان سو هوسی‌ست
و آنکه او در پس غمزه‌ست دل خست کجاست
پرده روشن دل بست و خیالات نمود
و آنکه در پرده چنین پرده دل بست کجاست
عقل تا مست نشد چون و چرا پست نشد
و آنکه او مست شد از چون و چرا رست کجاست...
#مولانا
دیدگاه ها (۵)

عمری ز (قبر) گمشده ات گفتنداما ز (قدر) کمشده ات هرگز#بیابانک...

امیرالمومنین علی علیه السلام :خدا را به گسسته شدن عزم ها و گ...

گفتگویی که ما را دستاویز خود کرده است《Conversation Having Us...

#ﺍﻣﺎﻡ_ﺧﺎﻣﻨﻪ_ﺍﯼ http://cdn.mashreghnews.ir/files/fa/news/1395...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط