باور ن


باور ڪن
تو را پنهان خواهمـ کرد
در آنچه ڪه نوشته‌امـ
در نقاشی‌ها و آوازها
و آنچه ڪه میگویمـ
تو خواهی ماند

و ڪسی نه خواهد دید
و نه خواهد فهمید زیستن ات را در چشمانمـ ...
خواهی دید و خواهی شنید
گرماے تابناک عشق را
خواهی خفت و برخواهی خاست
روزهاے پیش رو را خواهی دید
ڪه نخواهند بود
چون روزهاے گذشته
آنطور ڪه زیسته بودے
در افڪارت غرق خواهی گشت

فهمیدن هر عشقی
گذران یڪ عمر است...
سپرے خواهی‌اش ڪرد

تو را وصف ناپذیر
زندگی خواهمـ ڪرد
در چشمانمـ خواهمـ زیست
در چشمـ‌هایمـ ،
تو را پنهان خواهم ڪرد
روزے تنها زبان به سخن خواهی گشود
خواهی نگریست
من چشم‌هایمـ را فرو خواهمـ بست
در خواهی یافت...!
#ازدمیر_آصف
دیدگاه ها (۹)

‌گرچه پیشِ رو بی تابی گام است وُ تاریکیِ راهی بی نشان و پسین...

نغز شعر هایت همچون ترنمی زیبا برایم اشناست ومی نوازم به نام ...

تا می‌آیم بگویم دوستت دارمدریا می‌آیدرَدِ پایِ سپیده دم را پ...

وقتی چشمهایت نشانی شب را می دهند دیگر نیازی به تابیدن ماه ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط