روزهای تعطیل ، دلم تو را می خواهد .
روزهای تعطیل ، دلم تو را می خواهد .
می خواهم «تو» کنارم باشی !
برایت چای بریزم و با تو به اندازه ی تمامِ روزهای نبودنت حرف بزنم .
عصرها باهم به یک جای دنج برویم ، جایی که به جز من و تو هیچکس آنجا نباشد ، که هیچکس آنجا را بلد نباشد !
زیر سایه ی درختی بنشینیم ... تو برایم از خوشبختی و آرزوهای زیبایی بگویی که کنار تو برآورده خواهند شد و من شاد و امیدوار به آسمان آبیِ بالای سرمان نگاه کنم ،
تو دست لای موهایم بکشی و من آرام آرام روی حصارِ امنِ شانه هایت بخوابم .
روزهای تعطیل ، دلم یک تویِ عاشق و بی مشغله می خواهد که آنقدر کنارش حالِ دلم خوب باشد که دیگر نه چای بخواهم ، نه قهوه ، نه سیگار ...
کمی برایم از روزهایِ خوب بگو
از روزهای آفتابی و خوبی ؛
که قرار است «تو» کنارم باشی
که قرار است کنارِ تو ؛
جهانِ من پر از اتفاقاتِ خوب باشد !
روزهای تعطیل ، دلم تو را می خواهد .
می خواهم «تو» کنارم باشی !
برایت چای بریزم و با تو به اندازه ی تمامِ روزهای نبودنت حرف بزنم .
عصرها باهم به یک جای دنج برویم ، جایی که به جز من و تو هیچکس آنجا نباشد ، که هیچکس آنجا را بلد نباشد !
زیر سایه ی درختی بنشینیم ... تو برایم از خوشبختی و آرزوهای زیبایی بگویی که کنار تو برآورده خواهند شد و من شاد و امیدوار به آسمان آبیِ بالای سرمان نگاه کنم ،
تو دست لای موهایم بکشی و من آرام آرام روی حصارِ امنِ شانه هایت بخوابم .
روزهای تعطیل ، دلم یک تویِ عاشق و بی مشغله می خواهد که آنقدر کنارش حالِ دلم خوب باشد که دیگر نه چای بخواهم ، نه قهوه ، نه سیگار ...
کمی برایم از روزهایِ خوب بگو
از روزهای آفتابی و خوبی ؛
که قرار است «تو» کنارم باشی
که قرار است کنارِ تو ؛
جهانِ من پر از اتفاقاتِ خوب باشد !
۳.۷k
۱۷ دی ۱۴۰۰