ملاقات با او
ملاقات با او
part2
ویو ادمین :
اعضا آماده شد و به فشن شو رسیدن .
پرش زمانی به یک ساعت بعد :
ویو ات :
دقیقه ی نود یکی از مدل ها بهم زنگ زد و گفت نمی تونه بیاد
موقع تماس:
ات: الو سلام ، کی میای
مدل: اوه من امروز نمی تونم بیام بب..
ات: چی یعنی چی من نمیتونم
مدل: ببخشید ( قطع کرد )
حال:
ایش خدا چرا برا من اینکارارو میکنی پس بقیه چی
تو حال خودم بودم که باید مراسم رو لغو کنم ولی این همه مهمون چی
نه ... نه..ات نمی تونی ...تو نمی تونی مراسمو لغو کنی
پس باید خودم به عنوان مدل برم
لباسامو پوشیدم و به میکاپ آرتیستا گفتم تا میکاپم کنن
اعضا:
جین: شنیدم یکی از مدلا نمی تونه بیاد معلوم نیست طراحه می خواد چیکار کنه
نامجون : تو رو جون جدت بس کن
تهیونگ: از اول معلوم بود چی میشه
جیهوپ: چرا انقد طولش میدن
کوک: نظر تو چیه یونگی
یونگی: ها..( خمیازه میکشه ) نظر من خوابه
جیمین:میشه یه بارم که شده به چیزی غیر از خواب فکر کنی
میکروفون : سلام به شما مهمانان عزیز به این فشن شو خوش اومدید امید وارم که خوشتون بیاد
ویو ادمین:
فشن شو شروع شد همه مدلا تک به تک میومدن و میرفتن تا وقتی که رسید به ات
ویو ات:
الان نوبت منه که برم .... من می تونم
داشتم کارمو انجام میدادم که نگاه های سنگینی رو روی خودم حس کردم اون کسی نبود جز تهیونگ عضو گروه بی تی اس برگانم
تهیونگ: همه داشن میرفتن ولی خب اخرین نفری که رد شد نظرمو جلب کرد محو زیباییش شده بودم که_______
ادامه دارد
منتظر پارت بعدی باشید💫
حمایت فراموش نشه
part2
ویو ادمین :
اعضا آماده شد و به فشن شو رسیدن .
پرش زمانی به یک ساعت بعد :
ویو ات :
دقیقه ی نود یکی از مدل ها بهم زنگ زد و گفت نمی تونه بیاد
موقع تماس:
ات: الو سلام ، کی میای
مدل: اوه من امروز نمی تونم بیام بب..
ات: چی یعنی چی من نمیتونم
مدل: ببخشید ( قطع کرد )
حال:
ایش خدا چرا برا من اینکارارو میکنی پس بقیه چی
تو حال خودم بودم که باید مراسم رو لغو کنم ولی این همه مهمون چی
نه ... نه..ات نمی تونی ...تو نمی تونی مراسمو لغو کنی
پس باید خودم به عنوان مدل برم
لباسامو پوشیدم و به میکاپ آرتیستا گفتم تا میکاپم کنن
اعضا:
جین: شنیدم یکی از مدلا نمی تونه بیاد معلوم نیست طراحه می خواد چیکار کنه
نامجون : تو رو جون جدت بس کن
تهیونگ: از اول معلوم بود چی میشه
جیهوپ: چرا انقد طولش میدن
کوک: نظر تو چیه یونگی
یونگی: ها..( خمیازه میکشه ) نظر من خوابه
جیمین:میشه یه بارم که شده به چیزی غیر از خواب فکر کنی
میکروفون : سلام به شما مهمانان عزیز به این فشن شو خوش اومدید امید وارم که خوشتون بیاد
ویو ادمین:
فشن شو شروع شد همه مدلا تک به تک میومدن و میرفتن تا وقتی که رسید به ات
ویو ات:
الان نوبت منه که برم .... من می تونم
داشتم کارمو انجام میدادم که نگاه های سنگینی رو روی خودم حس کردم اون کسی نبود جز تهیونگ عضو گروه بی تی اس برگانم
تهیونگ: همه داشن میرفتن ولی خب اخرین نفری که رد شد نظرمو جلب کرد محو زیباییش شده بودم که_______
ادامه دارد
منتظر پارت بعدی باشید💫
حمایت فراموش نشه
- ۲.۶k
- ۲۷ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط