سیرابم کن
سیرابم کن
که تشنه ی با تو بودنم
سیرابم کن
که روایت های پر از احساس من
فقط فریاد بی صدای نبودن توست
شهر ه ی عالم شده ام
از صدای خروش تشنگی ام
علاجی نیست عطش با تو بودن را
جز با آمدنت
آرام کن التهاب مرا
تشنه ی جرعه ای با تو بودنم...
که تشنه ی با تو بودنم
سیرابم کن
که روایت های پر از احساس من
فقط فریاد بی صدای نبودن توست
شهر ه ی عالم شده ام
از صدای خروش تشنگی ام
علاجی نیست عطش با تو بودن را
جز با آمدنت
آرام کن التهاب مرا
تشنه ی جرعه ای با تو بودنم...
۱.۳k
۲۸ فروردین ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.