پارت شیش

پارت شیش
~لیا من دیگه قطع میکنم بای
لیا:خدافظ خوشگلم
~بیا گوشیت
(علامت کوک رو یادم نی اسمش رو مینویسم)
کوک:ات منو دوست داری؟
~نه(چه سریع گفت)
کوک:برای چی؟
~تو یه مافیای خطرناکی بعد توقع داری دوست داشته باشم
کوک:بقیه دخترا برام دست و پا میشکنن
~اونا ه.ر.ز.ه ان
کوک:تو نیستی
~نه
کوک:باش
پرش زمانی به ۳ سال بعد:(گشاد اگه آدم بود:من)
ات ویو:
الان سه سال پیش کوک هستم من عاشق شدم ولی اون باهام سرده در این حال اجازه نمیده برم بیرون جیمین و تهیونگ یه بچه خوشگل دارن اسمش چان هست فقط سه سالشه کیوت بامزه
چان:جاله ات(واسه ی چان اشتباه نمی ویسم چون بچه هست اینجوری مینویسم)
~بله
چان:بلام میسه سیل موس درست تنی (برام میشه شیر موز درست کنی)
~چرا که نه