از دور ریختن عقایدی که به من تلقین شده بود آرامش مخصوصی د
از دور ریختن عقایدی که به من تلقین شده بود آرامش مخصوصی در خودم حس میکردم، تنها چیزی که از من دلجویی میکرد امید نیستی پس از مرگ بود. فکر زندگی دوباره مرا میترسانید و خسته میکرد. من هنوز به این دنیایی که در آن زندگی میکردم، انس نگرفته بودم، دنیای دیگر به چه درد من میخورد؟ حس میکردم که این دنیا برای من نبود، برای یکدسته آدمهای بیحیا، پُر رو، گدا منش، معلومات فروشِ چاروادار و چشم و دل گرسنه بود، برای کسانی که به فراخور دنیا آفریده شده بودند و از زورمندان زمین و آسمان مثل سگ گرسنه جلو دکان قصابی که برای یک تکه لثه دم میجنبانید گدائی میکردند و تملّق میگفتند. فکر زندگی دوباره مرا میترسانید و خسته میکرد...!
. #بوف_کور #صادق_هدایت
. #بوف_کور #صادق_هدایت
۱۷.۹k
۱۳ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.