چقدر صدای دویدنت از کوچه دور شده

چقدر صدای دویدنت از کوچه دور شده

می ترسم چشم بردارم و

تلافی تمام قایم باشک های گذشته را

سرم در آورده باشی

می ترسم این زمانه لعنتی

آنقدر بزرگت کرده باشد

که دیگر زیر چادر مادرت جا نشوی

می ترسم دور شده باشی

آنقدر که خودت را

پشت مردی غریبه پنهان کرده باشی

نه! چشم بر نمی دارم

می خواهم تمام ده، بیست، سی، چهل های عالم را

به توان دوستت دارم هایم برسانم

تا خودت را برایم پیدا کنی.


محسن_حسینخانی



***********
از کتاب"این عاشقانه های کوچک یک روز بزرگ می شوند"
دیدگاه ها (۴)

عشق،رطوبت چندش انگیز پلشتی ستو آسمانسر پناهیتا به خاک بنشینی...

هیچ و باد است جهانگفتی و باور کردیکاش یک روز به اندازه هیچغم...

گاهینگاهتآنقدر نافذ استکهخودم را نهدیوار پشت سرم رادر چشمت م...

من نمیدانستم معنی هرگز راتوچرابرنگشتی دیگر........هوشنگ ابته...

وانشات گوجو//پارت ۲

دوست دختر اجاره ای

My angel ( part 1 ) بی وقفه اشک می ریخت و از خیابان های خالی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط