فیک شوگا
فیک شوگا
گذر سال
پارت ۲۵
.
.
نه یونا ناراحت میشه ولی بعد از من دیگه همه راحت میشن یه آدم فسرده . روانی از زندگیشون میره بیرون بهتر نیست بری ا.ت بهتر نیست مزاحمشون نشی بهتر نیست بری جایی که همون اول باید میرفتی ببخش یونا که با اذیت کردن قلبت دوباره بیماریم برگشت ولی چه بهتر که زودتر بمیرم و از این دنیا راحت شم ببخش یونا که قلبتو بیمار کردم ببخش داشتم میرفتم لبه پشت بودم که داد تهیونگ رفت هوا
تهیونگ:تو نه آدم اضافه ای هستی نه مزاحم این رفتارهای خودته که همه رو میرنجونه و واقعا هم راست میگی که روانی تو یه آدم روانی هستی (با داد و عصبانیت)
با این حرف تهیونگ حس کردم از داخل شکستم
و فقط به یه بخند تلخ بهش گفتم: هیچکدومتون وضعیت منو نمیدونه شرایط حساس منو نمیدونه ولی وقتی بفهمین مطمعنم به خودتون لعنت میفرستین که با کاراتون دل منو شکوندین یهو حس کردم قلبم گرفت و دستم و گذاشتم رو قلبم و ادامه دادم:کی میدونست که من دوباره قلبم مشکل پیدا کرده و تا یک ماه دیگه قراره بمیرم هانننن (اخرشو با داد گفت)
کی میدونست که من فقط اینکارو کردم تا بهتون وابسته نشم و دلکندن ازتون سخت نباشه شما با این کاراتون و اذیت کردن من و شکوندن دلم عمر یک ماهه من و هم کم تر کردین و الان شاید فوقش تا دوهفته دیگه زنده باشم دلم میخواد تو این دوهفته تنها باشم و به خاطرات با شما فکر کنم و تو تهیونگ تو تنها نفری بودی که وجودش بهم حس زندگی کردن و میداد ولی همین الان با این حرفات تو هم دیگه واسم وجود نداری
خداحافظ به همه شما این آخرین صحبت بین من و شما بود تا زمان مرگم فقط لطفاً نیاین سر قبرم اشک بریزین
و با لبخند تلخ ادامه دادم
همین که شما منو از یادتون بره لطف بزرگی بهم میکنین
و خداحافظ و اومدم رفتم پایین تو اتاقم و تا جون داشتم گریه کردم گریه ای که تو کل خونه صدام پیچیده بود و نمیدونم کی بود که خوابم برد
پایان فلش بک
شوگا: میدونستی چقدر اون موقع باد این حرفات منو اذاب دادی
ا.ت:ببخش ولی الان من باید برای عمل قلبم آماده شم
شوگا:امید داشته باش تو زنده میمونی دختر تو زنده میمونی
ا.ت:باشه دلم میخواد وقتی رفتم تو اتاق عمل به تهیونگ بگی که بخشیدمش بقیه هم همینطور
دکتر:خب وقتتون تمومه باید برای عمل قلب باز آماده بشن بفرمایید بیرون آقا
شوگا:بله چشم و برای چند ثانیه دست ا.ت و تو دستم فشردم و گفتم من بیرون از اتاق عمل منتظرم که تو برگردی با لبخند باشه
ا.ت :باشه
.
.
پایان قسمت ۲۴
بچه ها لطفا حمایت کنین و لایک هم یادتون نره
شرط: ۹ لایک
شرط:۴ کامنت
یکم انرژی بدین که بقیه پارت هارو بزارم
فاینال دارم ولی با این حال براتون نوشتم فاینال هم که تموم شد براتون تکپارتی مینویسم و دو تا پارت از فیک جیمین 🩷
گذر سال
پارت ۲۵
.
.
نه یونا ناراحت میشه ولی بعد از من دیگه همه راحت میشن یه آدم فسرده . روانی از زندگیشون میره بیرون بهتر نیست بری ا.ت بهتر نیست مزاحمشون نشی بهتر نیست بری جایی که همون اول باید میرفتی ببخش یونا که با اذیت کردن قلبت دوباره بیماریم برگشت ولی چه بهتر که زودتر بمیرم و از این دنیا راحت شم ببخش یونا که قلبتو بیمار کردم ببخش داشتم میرفتم لبه پشت بودم که داد تهیونگ رفت هوا
تهیونگ:تو نه آدم اضافه ای هستی نه مزاحم این رفتارهای خودته که همه رو میرنجونه و واقعا هم راست میگی که روانی تو یه آدم روانی هستی (با داد و عصبانیت)
با این حرف تهیونگ حس کردم از داخل شکستم
و فقط به یه بخند تلخ بهش گفتم: هیچکدومتون وضعیت منو نمیدونه شرایط حساس منو نمیدونه ولی وقتی بفهمین مطمعنم به خودتون لعنت میفرستین که با کاراتون دل منو شکوندین یهو حس کردم قلبم گرفت و دستم و گذاشتم رو قلبم و ادامه دادم:کی میدونست که من دوباره قلبم مشکل پیدا کرده و تا یک ماه دیگه قراره بمیرم هانننن (اخرشو با داد گفت)
کی میدونست که من فقط اینکارو کردم تا بهتون وابسته نشم و دلکندن ازتون سخت نباشه شما با این کاراتون و اذیت کردن من و شکوندن دلم عمر یک ماهه من و هم کم تر کردین و الان شاید فوقش تا دوهفته دیگه زنده باشم دلم میخواد تو این دوهفته تنها باشم و به خاطرات با شما فکر کنم و تو تهیونگ تو تنها نفری بودی که وجودش بهم حس زندگی کردن و میداد ولی همین الان با این حرفات تو هم دیگه واسم وجود نداری
خداحافظ به همه شما این آخرین صحبت بین من و شما بود تا زمان مرگم فقط لطفاً نیاین سر قبرم اشک بریزین
و با لبخند تلخ ادامه دادم
همین که شما منو از یادتون بره لطف بزرگی بهم میکنین
و خداحافظ و اومدم رفتم پایین تو اتاقم و تا جون داشتم گریه کردم گریه ای که تو کل خونه صدام پیچیده بود و نمیدونم کی بود که خوابم برد
پایان فلش بک
شوگا: میدونستی چقدر اون موقع باد این حرفات منو اذاب دادی
ا.ت:ببخش ولی الان من باید برای عمل قلبم آماده شم
شوگا:امید داشته باش تو زنده میمونی دختر تو زنده میمونی
ا.ت:باشه دلم میخواد وقتی رفتم تو اتاق عمل به تهیونگ بگی که بخشیدمش بقیه هم همینطور
دکتر:خب وقتتون تمومه باید برای عمل قلب باز آماده بشن بفرمایید بیرون آقا
شوگا:بله چشم و برای چند ثانیه دست ا.ت و تو دستم فشردم و گفتم من بیرون از اتاق عمل منتظرم که تو برگردی با لبخند باشه
ا.ت :باشه
.
.
پایان قسمت ۲۴
بچه ها لطفا حمایت کنین و لایک هم یادتون نره
شرط: ۹ لایک
شرط:۴ کامنت
یکم انرژی بدین که بقیه پارت هارو بزارم
فاینال دارم ولی با این حال براتون نوشتم فاینال هم که تموم شد براتون تکپارتی مینویسم و دو تا پارت از فیک جیمین 🩷
۷.۳k
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.