کاش چون ساعتی

کاش چون ساعتی،
اونگ بوسه را برقاب صورتم بنوازی...
لحظه ها بی حضور تو
در گلویم گیر کرده اند!


#یاسمن_احمدی
دیدگاه ها (۱)

شاخه های سبز دستانتپنجره ایست رو به باورپروانه شدن!..چه اشتی...

تو چشمهایم بودی...تو لب هایم بودی...مگر نه اینکه بدون چشم هر...

دیوانگی هایم را دوست دارم تو زنجیرم کن به لبهایت...این سلول ...

آشیانه کوچکی را آرزو دارم آغوش گرمی که تنهایی ام لمیده شود ...

یکی بهم میگفت:«اگه تو تمام لحظات تصورش میکنی؛اگه نمیتونی فرا...

صدای تیک و تاک عقربه را می‌شنوی؟فقط میگذرد ...برایش فرقی نمی...

خیلیاتون در مورد لحظه حال ازم سوال کرده بودید:«لحظه‌ی حال» د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط