واست نوشته بودم انقد جای پات تو قلبم محکم شده که بچها میگ
واست نوشته بودم انقد جای پات تو قلبم محکم شده که بچها میگن تو معشوقه ی منی و به قول سهیل : وای از این دل ؛ دلِ افراطی معشوقه پرست :)
همون متنی که وسط فوتبال خوندی و گفتی تو حتی از فوتبال دیدنم واسم مهم تری و شاید حالا میتونم بگم خوشبختی ینی از فوتبال دیدنِ رفیقِ خیلی فوتبالیت مهم تر باشی...
عاره من پیش تو از عالم و آدم حرف میزنم و خاطره های قشنگم با آدمای مجازی و واست تعریف میکنم ؛ اما هیچ وقت از حسم نسبت به خودت که واقعی ترین منی برای خودت نگفتم!
همیشه پیشت مسخره بازی درمیارم که نفهمی چقدر هردیقه و هرثانیه حواسم بهت هست و منتظر نوتیف پیامات میشینم ؛ حتی هیچ وقت نفهمیدی اگه مریض شی انقدر بهت وابستم که فرداش تب میکنم و میوفتم تو رخت خواب ؛ خیلی وقتا ازت فرار میکنم که وقتی حالم بده باهات حرف نزنم و چرت و پرت نشنوی از زبونم ؛ کمتر بهت میگم دوست دارم که مغرور باشم اما تا همیشه به بودت و دوست داشتنت نیاز دارم ؛ مثل خون توی رگ ؛ مثل اکسیژن برای نفس کشیدن اصلا مثل تپیدن برای قلب!
میگم فاطمه!...
من دیگه دلتنگ نیستما ؛ تو خودت اومدی دستم و گرفتی بغلم کردی ؛ داشتم برای این عکس مهدی و سیا کپشن مینوشتم که خوابم برد ؛ دوباره کابوس اون تصادف لنتی و دیدم ؛ فقد من جای ریحون بودم ؛ دستای سرد من و گرفتی بین دستات که بیهوش شدم ؛ داد زدی بغلم کردی تکونم دادی و التماس کردی نفس بکشم...
اما قرار بود رفاقتمون تو بغل هم تموم شه و قطع شدن نفسام و با چشمای قشنگت تماشا کنی ؛ الانم من چیزی بیشتر از این نمیخام!...
میشه خوابا واقعی شن آبجی؟
میشه جانا :)؟
عاره بیا بین این اشکا بغلم کن ؛ چشمام که بسته شد واسم همون شعر همیشگیمون و بخون :
+قبل رفتن دوسه خط داد فحش بده ؛ داد بکش
هی تکانم بده نفرین کن و فریاد بکش :)!...
پ.ن : داشتم فکر میکردم که رفاقتمون خیلی شبیه مهدی و علی عه!
ولی به شرط اینکه من مهدیِ مظلوم و آروم اما در عین حال شیطون باشم🙂😂
❤️ @F.K_5612
🤍 @Zahra88Sorkh
دوباره قسمت شد تو یه پست تگتون کنم🙂😂...
ولی چشمام داره در میاد ؛ میرم غش کنم...
#Mehdi_Torabi
#Siamakam
همون متنی که وسط فوتبال خوندی و گفتی تو حتی از فوتبال دیدنم واسم مهم تری و شاید حالا میتونم بگم خوشبختی ینی از فوتبال دیدنِ رفیقِ خیلی فوتبالیت مهم تر باشی...
عاره من پیش تو از عالم و آدم حرف میزنم و خاطره های قشنگم با آدمای مجازی و واست تعریف میکنم ؛ اما هیچ وقت از حسم نسبت به خودت که واقعی ترین منی برای خودت نگفتم!
همیشه پیشت مسخره بازی درمیارم که نفهمی چقدر هردیقه و هرثانیه حواسم بهت هست و منتظر نوتیف پیامات میشینم ؛ حتی هیچ وقت نفهمیدی اگه مریض شی انقدر بهت وابستم که فرداش تب میکنم و میوفتم تو رخت خواب ؛ خیلی وقتا ازت فرار میکنم که وقتی حالم بده باهات حرف نزنم و چرت و پرت نشنوی از زبونم ؛ کمتر بهت میگم دوست دارم که مغرور باشم اما تا همیشه به بودت و دوست داشتنت نیاز دارم ؛ مثل خون توی رگ ؛ مثل اکسیژن برای نفس کشیدن اصلا مثل تپیدن برای قلب!
میگم فاطمه!...
من دیگه دلتنگ نیستما ؛ تو خودت اومدی دستم و گرفتی بغلم کردی ؛ داشتم برای این عکس مهدی و سیا کپشن مینوشتم که خوابم برد ؛ دوباره کابوس اون تصادف لنتی و دیدم ؛ فقد من جای ریحون بودم ؛ دستای سرد من و گرفتی بین دستات که بیهوش شدم ؛ داد زدی بغلم کردی تکونم دادی و التماس کردی نفس بکشم...
اما قرار بود رفاقتمون تو بغل هم تموم شه و قطع شدن نفسام و با چشمای قشنگت تماشا کنی ؛ الانم من چیزی بیشتر از این نمیخام!...
میشه خوابا واقعی شن آبجی؟
میشه جانا :)؟
عاره بیا بین این اشکا بغلم کن ؛ چشمام که بسته شد واسم همون شعر همیشگیمون و بخون :
+قبل رفتن دوسه خط داد فحش بده ؛ داد بکش
هی تکانم بده نفرین کن و فریاد بکش :)!...
پ.ن : داشتم فکر میکردم که رفاقتمون خیلی شبیه مهدی و علی عه!
ولی به شرط اینکه من مهدیِ مظلوم و آروم اما در عین حال شیطون باشم🙂😂
❤️ @F.K_5612
🤍 @Zahra88Sorkh
دوباره قسمت شد تو یه پست تگتون کنم🙂😂...
ولی چشمام داره در میاد ؛ میرم غش کنم...
#Mehdi_Torabi
#Siamakam
۵۸.۵k
۱۸ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.