آن وقتها حسن رو به قیافه نمیشناختم اما این طرف و آن ط

🔸 آن وقتها حسن رو به قیافه نمی‌شناختم، اما این طرف و آن طرف چیزهایی درباره‌ش شنیده بودم. چند ساعتی بود که در محوطه دیدبانی بود و هی دستور می‌داد و سازماندهی می‌کرد.

🔹 من هم که اعصابم خیلی بجا نبود، از این همه جنب و جوش او به ستوه آمدم.
آخر سر کفری شدم و از آن بالا داد زدم سرش: "ببینم تو اصلا کی هستی که این قدر به پرو پای بچه‌ها می‌پیچی و سین جیمشان می‌کنی؟"

🔸 سرش رو بلند کرد، نگاهی به من انداخت، لبخندی زد و خیلی آروم جواب داد: "من نوکر شما بسیجی‌ها هستم!"
#شهید_حسن_باقری #درس_اخلاق
دیدگاه ها (۱)

#ایرانــــــــــی🇮 🇷 اگر بخواد سخت ترین مشکلات رو هم خیلی ر...

صرفا جهت اطلاعربطی به آقای رییسی نداره مربوط به قبل از اقای ...

🎀 🍃 #زیــنـبـیــــون🍃 🎀 1⃣ #مقایسه و قضاوت با شما....!وقتی ...

#پاسخبهترین #گوشی‌ های ایرانیفعلا دیمو و باز اون بهتر #جی‌ال...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط