تو مترو نشسته بودم یهووو یه دختره اومد نشست کنارم خودشو چ

تو مترو نشسته بودم یهووو یه دختره اومد نشست کنارم خودشو چسبوند بهم





تا اومدم حرف بزنم یه اخونده اومد جلو گفت ایشون چه نسبتی باهاتون دارن تا اومدم بگم هیچی دختره گفت نامزدمه داریم میریم عقد کنیم اخونده گفت نمیخواد برید همینجا عقدتون میکنم هیچی دفترو در اورد خوندو کل واگن دست زدن

کثافتا همه فامیل بودن :|
دیدگاه ها (۲۰)

...

...

سلام من اومدم^_^

اجی ها و داداشای گلم یه زحمت براتون داشتم این عرفان رفیقمه ت...

P. 8#فقط_یه_سوءتفاهم_بود«خیلی خب بزار درشو باز کنم... تو میت...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۴۳

●بال های سیاه و سفید○پارت 13

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط