چشم وا کردم و دیدم که خدایم تو شدی
چشم وا کردم و دیدم که خدایم "تو شدی"
دفتر پر غزل خاطره هایم "تو شدی"
درسرم نیست بجز حال و هوای تو و عشق
شادم از اینکه همه حال و هوایم"تو شدی"
درد من دوری از توست،بغل وا کن تا
که بگویم به همه قرص و دوایم"تو شدی"
دورم از دین خودم....قبله ی من گم شده و
معبد و قبله ی من....ذکر دعایم "تو شدی"
دور این میز که از خاطره هایت می گفت
باز هم بانی یخ کردن چایم "تو شدی "
خانه مسکوت...غزل مرده و من بی تابم
علت زلزله در زنگ صدایم "تو شدی
دفتر پر غزل خاطره هایم "تو شدی"
درسرم نیست بجز حال و هوای تو و عشق
شادم از اینکه همه حال و هوایم"تو شدی"
درد من دوری از توست،بغل وا کن تا
که بگویم به همه قرص و دوایم"تو شدی"
دورم از دین خودم....قبله ی من گم شده و
معبد و قبله ی من....ذکر دعایم "تو شدی"
دور این میز که از خاطره هایت می گفت
باز هم بانی یخ کردن چایم "تو شدی "
خانه مسکوت...غزل مرده و من بی تابم
علت زلزله در زنگ صدایم "تو شدی
- ۲.۷k
- ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط