رمان سفید پوش PT 3
رمان سفید پوش PT 3
رفتم دم در میترسیدم ولی رفتم درو باز کردم
-سلاممم ا/ت
+عه شمایید اممم بفرمایید تو
*میاد تو
*میشینن رو مبل
+ببخشید اسمتون چیه
-منو پریا صدا کن منم تو رو نه_چان صدا میکنم (به معنای خواهر)
+باشه حتما
چند دقیقه بعد...
*در حال خوردن رامن و بیکن
- ا/ت واقعا غذا هات عالیه عاشقشونم
+ممنونم
گذر زمان...
+پریا چان
-هممم
+چرا شما یکی از چشمات سفیده یکی سیاه... من وقتی چشماتو میبینم میترسم
-میدونم بایدم ترسید
*شوکه
-چشمای من خیلی خطرناکن خیلییییی خیلییییی
+پشمام تو قدرت ماوراءالطبیعه داری
-درسته
*در همون حال در کوبیده باز میشه
+هاه اون آدمای عینکی ...
*شروع میکنه به تیر زدن
*پریا جلو تیرا وای میسه ولی تیری بش نمیخوره و حتی تیر ها ۵ سانت دور تر رو زمین میفتن
-ا/ت قدرت من حق بشره من همه نوع قدرتی که بخوام میسازم
+هاه؟؟؟
-باورش سخته
*چشماشو خمار میکنه و تیر انداز هارو پررررررت میکنه از پنجره ی خونه تو کوه ۱۰۰ متر اونور تر
+پریا چان
-خوبی ا/ت
+ب...بله خوبم
-خوشحالم اینو میشنوم
*پریا میره بیرون
-مواظب خودت باش ا/ت بای بای
+خ...خدافظ
۱۰ تا لایک
رفتم دم در میترسیدم ولی رفتم درو باز کردم
-سلاممم ا/ت
+عه شمایید اممم بفرمایید تو
*میاد تو
*میشینن رو مبل
+ببخشید اسمتون چیه
-منو پریا صدا کن منم تو رو نه_چان صدا میکنم (به معنای خواهر)
+باشه حتما
چند دقیقه بعد...
*در حال خوردن رامن و بیکن
- ا/ت واقعا غذا هات عالیه عاشقشونم
+ممنونم
گذر زمان...
+پریا چان
-هممم
+چرا شما یکی از چشمات سفیده یکی سیاه... من وقتی چشماتو میبینم میترسم
-میدونم بایدم ترسید
*شوکه
-چشمای من خیلی خطرناکن خیلییییی خیلییییی
+پشمام تو قدرت ماوراءالطبیعه داری
-درسته
*در همون حال در کوبیده باز میشه
+هاه اون آدمای عینکی ...
*شروع میکنه به تیر زدن
*پریا جلو تیرا وای میسه ولی تیری بش نمیخوره و حتی تیر ها ۵ سانت دور تر رو زمین میفتن
-ا/ت قدرت من حق بشره من همه نوع قدرتی که بخوام میسازم
+هاه؟؟؟
-باورش سخته
*چشماشو خمار میکنه و تیر انداز هارو پررررررت میکنه از پنجره ی خونه تو کوه ۱۰۰ متر اونور تر
+پریا چان
-خوبی ا/ت
+ب...بله خوبم
-خوشحالم اینو میشنوم
*پریا میره بیرون
-مواظب خودت باش ا/ت بای بای
+خ...خدافظ
۱۰ تا لایک
۲.۱k
۲۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.