p10
جین: ساعت پنج خوبه؟
همه: اره
جین: پس ساعت پنج حاظر شین بریم
ساعت چهار بود رفتم لباس پوشیدم(میزارم) موهامو بستمو رفتم پایین
ات: برییم
یونگی: بریم
سوار دوتا ماشین شدیم رفتیم سمت شهربازی وارد شهربازی شدیم
جیهوپ: اول کجا میرین؟
ات: بریم تونل وحشت
کوک: دیگه کی جنازه ی تو رو جمع کنه؟
ات: هر هر هر خیلی خندیدم
ته: اول بریم ترن هوایی
جیمین: شما برین
ات: چیه نکنه میترسی
جیمین: نخیررر بریم
رفتیم برای ترن هوایی بلیت خریدیم بابا پیش من نشست و حرکت کردیم که رفتیم بالا فقط میخواستم روی جیمین و ته و کوک کم کنم تا جایی که میتونستم جلو خودمو گرفتم جیغ نزنم اما خودشون جیغ زدن
وایستاد
ات: ترسو ها
کوک: ترسو تویی
ات: من که جیغ نزدم شما جیغ زدین
ته:زدی
ات: نزدم
ته: عمو ات جیغ زد یا نه
یونگی: نزد
ات: دیدیییی
ته: اگگ
جین: خنده... باشع حالا کجا میرین
ات: تونل وحشت
جیهوپ: من نمیام میخوام برم یجا دبگه
جین: کجاا
جیهوپ: شبیه ساز واقعیت مجازی تازه باز شده
جین: منم میام اونجاا
یونگی: منم با شمامیام بچه ها شما خودتون برین
بچه ها: باسه
رفتیم تونل وحشت رفتیم تو که کمکم صدا های ترسناک گذاشتن و یه موجودات ترسناکی میومدن جلومون اما ترسناک نبود یدفعه یه دلقک از اونور دویید اومد سمتمون من از دلقک فوبیا داشتم پریدم بغل نامجون که فهمیدم چه گندی زدم زود اومدم پایین
ات: چیزه... ببخشید... من
نامجون: اشکالی... نداره
همه: اووووو... خنده
نامجون و ات: خفه شییین
ته:اخی چه هماهننننگ
ات: تهیونگ باور کن میزنم جرت میدمم
جیمین: هوووو
نامجون: بس میکنید یا بستون کنم
گانگجه: خنده... باسه حالا بس کنین
از تونل وحشت اومدیم بیرون رفتیم بستنی خریدیم بعد من رفتم دستشویی که جیسو رو دیدم
جیسو: سلام دوست قدیمیی
ات: سلام
جیسو: فکر کنم هنوز سینگلی
ات: الان چرا اینو میگی؟ بهتر از توعه که هرشب زیر یکی باشم
جیسو: بفهم چیمیگی... اینکه سینگلی یعنی اینکه زشتی
ات: عههه میدونی من دوست پسر داارم
جیسو: واقعا؟ باسه پس وابت کن... شمارتو بده یروز بریم یجایی دوست پسرتو بیار
ات: هووم باشههه
جیسو: و باید پاقعا دوست پسرت باسه وگرنه...
ات: وگرنه چی
جیسو: زیر خواب برادرم میشی
ات: با باسه اما اگه واقعا دوست پسرمو اوردم باید قبول کنی که هرزه ای
جیسو: باشه.... در ضمن دوستامم میارم برای شاهد
ات: قبول
شمارمو دادم از دست شویی اومدم بیرون ـ.. من زشتم؟ من تا حالا خیلی از پسرارو رد کردم... اما حالا دوست پسرم کجا بوود؟! الان چه گوهی بخورممم
راستی مگه این داداش داره؟
رفتم پیش بچه ها
کوک: چرا انقدر دیر کردی
ات: جیسو رو دیدم یه چند کلمه حرف زدیم
کوک: اها
بعد یه مدت بابا و عمو هام اومدن رفتیم خونه رفتم خودمو پرت کردم رو تخت که یه پیام اومد
( جیسو عم... پس فردا بیا به این ادرس *** و اگه دوست پسر اجاره ای بیاری برادرم میفهمع و بااید زیر خوابش شی)
دوست پسر اجاره ای چیه؟ خدایاا تا پس فردا دوست پسر از کجا بیارم چع گوهی خوردمم من نمیخوام زیر خواب شممم
چاره ای ندارم باید دست به دامن پسر عموهام شم بدتر از این نمیشه
رفتم پایین همه تو حال بودن بجز کوک و جیمین
ات: میگم کوک و جیمین کجان؟
نامجون: رفتن مغازه الان میان
ات: اوک
در زدن زود رفتم درو باز گردم
کوک و جیمیپ: سل...
نزاشتم حرفشونو تموم کنن دستشونو کشیدم بردم تو حال
کوک: خب چی میخوای بگی؟
ات: ببینین من یه گوهی خوردم مجبور شدم از شما کمک بگیرن
ته: چیکار کردی
ات: راستش جیسو... بحثمون شد بعد گفته دوروز دیکه با دوست پسرت بیا به ادرسی که میکم اگه نیای یعنی زشتی و اگه دوست پسرت الکی باشه باید... ولش کن اصلا
کوک: بگوو
ات: زیر خواب برادرش شم
گامگجه: چه گوهی خوردیییی
ات: خب حالا میخوام یکیتون نقش دوست پسرمو بازی کنه...
ادامه دارد
پارت بعدو فردا میزارم خودتونو جر ندیدین
همه: اره
جین: پس ساعت پنج حاظر شین بریم
ساعت چهار بود رفتم لباس پوشیدم(میزارم) موهامو بستمو رفتم پایین
ات: برییم
یونگی: بریم
سوار دوتا ماشین شدیم رفتیم سمت شهربازی وارد شهربازی شدیم
جیهوپ: اول کجا میرین؟
ات: بریم تونل وحشت
کوک: دیگه کی جنازه ی تو رو جمع کنه؟
ات: هر هر هر خیلی خندیدم
ته: اول بریم ترن هوایی
جیمین: شما برین
ات: چیه نکنه میترسی
جیمین: نخیررر بریم
رفتیم برای ترن هوایی بلیت خریدیم بابا پیش من نشست و حرکت کردیم که رفتیم بالا فقط میخواستم روی جیمین و ته و کوک کم کنم تا جایی که میتونستم جلو خودمو گرفتم جیغ نزنم اما خودشون جیغ زدن
وایستاد
ات: ترسو ها
کوک: ترسو تویی
ات: من که جیغ نزدم شما جیغ زدین
ته:زدی
ات: نزدم
ته: عمو ات جیغ زد یا نه
یونگی: نزد
ات: دیدیییی
ته: اگگ
جین: خنده... باشع حالا کجا میرین
ات: تونل وحشت
جیهوپ: من نمیام میخوام برم یجا دبگه
جین: کجاا
جیهوپ: شبیه ساز واقعیت مجازی تازه باز شده
جین: منم میام اونجاا
یونگی: منم با شمامیام بچه ها شما خودتون برین
بچه ها: باسه
رفتیم تونل وحشت رفتیم تو که کمکم صدا های ترسناک گذاشتن و یه موجودات ترسناکی میومدن جلومون اما ترسناک نبود یدفعه یه دلقک از اونور دویید اومد سمتمون من از دلقک فوبیا داشتم پریدم بغل نامجون که فهمیدم چه گندی زدم زود اومدم پایین
ات: چیزه... ببخشید... من
نامجون: اشکالی... نداره
همه: اووووو... خنده
نامجون و ات: خفه شییین
ته:اخی چه هماهننننگ
ات: تهیونگ باور کن میزنم جرت میدمم
جیمین: هوووو
نامجون: بس میکنید یا بستون کنم
گانگجه: خنده... باسه حالا بس کنین
از تونل وحشت اومدیم بیرون رفتیم بستنی خریدیم بعد من رفتم دستشویی که جیسو رو دیدم
جیسو: سلام دوست قدیمیی
ات: سلام
جیسو: فکر کنم هنوز سینگلی
ات: الان چرا اینو میگی؟ بهتر از توعه که هرشب زیر یکی باشم
جیسو: بفهم چیمیگی... اینکه سینگلی یعنی اینکه زشتی
ات: عههه میدونی من دوست پسر داارم
جیسو: واقعا؟ باسه پس وابت کن... شمارتو بده یروز بریم یجایی دوست پسرتو بیار
ات: هووم باشههه
جیسو: و باید پاقعا دوست پسرت باسه وگرنه...
ات: وگرنه چی
جیسو: زیر خواب برادرم میشی
ات: با باسه اما اگه واقعا دوست پسرمو اوردم باید قبول کنی که هرزه ای
جیسو: باشه.... در ضمن دوستامم میارم برای شاهد
ات: قبول
شمارمو دادم از دست شویی اومدم بیرون ـ.. من زشتم؟ من تا حالا خیلی از پسرارو رد کردم... اما حالا دوست پسرم کجا بوود؟! الان چه گوهی بخورممم
راستی مگه این داداش داره؟
رفتم پیش بچه ها
کوک: چرا انقدر دیر کردی
ات: جیسو رو دیدم یه چند کلمه حرف زدیم
کوک: اها
بعد یه مدت بابا و عمو هام اومدن رفتیم خونه رفتم خودمو پرت کردم رو تخت که یه پیام اومد
( جیسو عم... پس فردا بیا به این ادرس *** و اگه دوست پسر اجاره ای بیاری برادرم میفهمع و بااید زیر خوابش شی)
دوست پسر اجاره ای چیه؟ خدایاا تا پس فردا دوست پسر از کجا بیارم چع گوهی خوردمم من نمیخوام زیر خواب شممم
چاره ای ندارم باید دست به دامن پسر عموهام شم بدتر از این نمیشه
رفتم پایین همه تو حال بودن بجز کوک و جیمین
ات: میگم کوک و جیمین کجان؟
نامجون: رفتن مغازه الان میان
ات: اوک
در زدن زود رفتم درو باز گردم
کوک و جیمیپ: سل...
نزاشتم حرفشونو تموم کنن دستشونو کشیدم بردم تو حال
کوک: خب چی میخوای بگی؟
ات: ببینین من یه گوهی خوردم مجبور شدم از شما کمک بگیرن
ته: چیکار کردی
ات: راستش جیسو... بحثمون شد بعد گفته دوروز دیکه با دوست پسرت بیا به ادرسی که میکم اگه نیای یعنی زشتی و اگه دوست پسرت الکی باشه باید... ولش کن اصلا
کوک: بگوو
ات: زیر خواب برادرش شم
گامگجه: چه گوهی خوردیییی
ات: خب حالا میخوام یکیتون نقش دوست پسرمو بازی کنه...
ادامه دارد
پارت بعدو فردا میزارم خودتونو جر ندیدین
۱۹.۲k
۰۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.