ازمتخصصی ارتوپدسوال شد

‌ : )
ازمتخصصی ارتوپدسوال شد:
چطوری خداروشناختی ؟
گفت:کناردریا،مرغابی را دیدم که پایش شکسته بود
اومدپایش راداخل گل ها ی رس مالید
بعدبه پشت خوابید..
. پایش راسمت نور خورشیدگرفت تاخشک شد
اینطوری پای خودراگچ گرفت،
فهمیدم خدایی هست که به اوآموزش داد ....
بخودت نگاه کنی خداشنا س میشوی
مغرورنشویدوقتی پرنده ی زنده ست مورچه را میخورد،
وقتی میمیرد مورچه اورا میخورد
. شرایط به مرورزمان تغییر میکند.
هیچوقت کسی راتحقیرنکنید.
شایدامروزقدرتمندباشید
امازمان ازشما قدرمندتراست.
یک درخت، هزاران چوب کبریت رامی سازد
اماوقتی زمانش برسد
یک چوب کبریت میتواند هزاران درخت رابسوزاند!
پس خوب باشیدوخوبی کنید.......
دیدگاه ها (۳)

‌ : )غم مخور! ایام هجران رو به پایان می رود،این خماری از سرم...

.........; کیست که بفهمد؟!!!!!!!!!.............آب و هوای دلم...

‌ : )دل گفت وصالش به دعا باز توان یافتعمریست که عمرم همه در ...

‌ : )باید سرم را روی آغوشت نگه داریامشب به روی چشم هایم پا ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط