نبودم مدتی

نبودم مدتی
در ابرها بودم
همان جایی که گاهی میرود انسان
ببیند عشق یعنی چه
خدا بود و من و عشقی که می جوشید
من و مُهر سکوت لب ؟ دو صد هیهات
از او همواره باید گفت
من و از او نگفتن با شما ؟
باور مکن هرگز
کنون برگشته ام ، از نور خواهم گفت
میان جمع گرم عاشقان
از عشق خواهم گفت
من و مُهر خموشی بر لبان عاشقم ؟ هرگز
خدا با ماست ، ما هم با خدا باشیم
کنون مِهر ست
ماه عاشقی ، فصل هزاران رنگ زیبایی
و من از مِهر می گویم
سلام ای مِهر ، ای خوبی
چه خوشبختم تو را ای ماه مهر و مهربانی باز می بینم
قلم در دست هایم
واژه خوب خدا در باور اندیشه ام
آری ، بشارت باد بر انسان
خدا با مِهر می خواند ، تمام بندگان خاطی خود را
گناه آلوده گان عاشق خوبی
خدا آغوش بگشوده ست
نه در فردا
قسم بر مهر ، ماه عشق و زیبایی
همین امروز بر گردیم
دیدگاه ها (۴)

فرقی نمی کنددر کجای قرن چندم ایستاده باشممهم این استکه من هم...

سلام صبحتون بخیر:-)

کنارم ک هستی...خیابان ها از ماهیت می افتند..رسیدنی در کار نی...

و به این پنجره خورشید طلوع خواهد کردبوته ی خاطر آن یار، گلی ...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

مهندس مشایی عزیز : (( نام ایران ذکر است ))هر جا که دلی در با...

🌹اعوذبالله من الشیطان رجیم🌺☘🌼بِسْمِ ألله ألرحْمنِ ألرَحيمْأل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط