(تمامی اجناس این خانه بفروش میرسد)
(تمامی اجناس این خانه بفروش میرسد)
این متن اعلامیه ای در خیابان بود !!
برای خانه دانشجوییمان احتیاج به وسایل داشتیم !
آدرس را برداشته و به همراه دوستم راهی خانه شدیم ....
خانه ای بزرگ و قدیمی و درندشت....
برگهای پراکنده حیاط به آن بزرگی را پوشانده بودند..
آسمان رو به تاریکی بود و
صدای کلاغ فضای حیاط را پر کرده بود
این خانه عجیب بوی پاییز را میداد ....
وارد ساختمان شدیم
افرادی در حال تماشای وسایل خانه بودند
زنی میانسال پاسخشان را میداد ....
صدای ساز ضعیفی به گوش میرسید
صدا را دنبال کردم ....
هر چه نزدیکتر میشدم
صدای ساز پلکهایم را روی هم می آورد !!
آشفتگی عمیقی در این صدا پنهان بود ...
رسیدم پشت درب اتاق ...
از لای درب نگاه کردم ....
روی زمین نشسته بود
عکس های زیادی دورش ریخته بودند ....
انگار با دیدن هر عکسی نوای سازش تغییر میکرد !!
پریشان بود ...
دختر جوان را میگویم ....
با نوای سازش خاطراتش را کالبد شکافی میکرد...!
نمیدانم با پاییز خاطره داشت یا خانه ....؟
#علی_سلطانی
این متن اعلامیه ای در خیابان بود !!
برای خانه دانشجوییمان احتیاج به وسایل داشتیم !
آدرس را برداشته و به همراه دوستم راهی خانه شدیم ....
خانه ای بزرگ و قدیمی و درندشت....
برگهای پراکنده حیاط به آن بزرگی را پوشانده بودند..
آسمان رو به تاریکی بود و
صدای کلاغ فضای حیاط را پر کرده بود
این خانه عجیب بوی پاییز را میداد ....
وارد ساختمان شدیم
افرادی در حال تماشای وسایل خانه بودند
زنی میانسال پاسخشان را میداد ....
صدای ساز ضعیفی به گوش میرسید
صدا را دنبال کردم ....
هر چه نزدیکتر میشدم
صدای ساز پلکهایم را روی هم می آورد !!
آشفتگی عمیقی در این صدا پنهان بود ...
رسیدم پشت درب اتاق ...
از لای درب نگاه کردم ....
روی زمین نشسته بود
عکس های زیادی دورش ریخته بودند ....
انگار با دیدن هر عکسی نوای سازش تغییر میکرد !!
پریشان بود ...
دختر جوان را میگویم ....
با نوای سازش خاطراتش را کالبد شکافی میکرد...!
نمیدانم با پاییز خاطره داشت یا خانه ....؟
#علی_سلطانی
۲.۹k
۳۱ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.