بعد از مدت ها دیدمش دستامو گرفت و گفت چقدر دستات تغ

بــعد از مدت ها دیدمش! دستامو گرفت و گفت چقدر دســـتات تغییر کردن… خـُودمو کنترل کردم و فــَقط لبخندی زدم… تو دلم گریه کردم و دم گوشش گفتم: بی مـَعرفت! دســـتای من تغیــیر نکرده… دستات به دســـتای اون عادت کرده!!!!
دیدگاه ها (۱)

- نرو :(+ نموخوام >_<- بمون :(+ نموخوام >_< 💜

وقتی آدم یکی رو دوست داره، قضیه رو حل میکنه ..نه اینکه بیخیا...

عشق چیز خوبیه پارت ۴ صبح از خواب بلند شدم یکی که بهش میومد س...

part ²⁵هانول: نه بزار بمونه خب همونطور که میدونی با خواهرم م...

#Gentlemans_husband#season_Third#part_277پوزخندی زدم و دستمو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط