سناریو تک پارتی دازای

سناریو تک پارتی دازای
یک روز عادی با دازای
ا/ت: اع وایسا کجا میری تو کجا آخه...
دازای: حالا که تو اینجایی میتونیم یه خودک...شی دونفره داشته باشیم این عالی نیست
آخه آدم ....کسی خودشو از انداختن از سر سره نمی میره .....نکنه علاوه بر اینکه از زندگی خسته شدی از عقل داشتن هم خسته شدی
دازای:اوه بانوی زیبا این حرفا شایسته ی شما نیست من میدونم زندگی مثل چویا کوتاه است ولی اینطور نیست که من تنها بمیرم......
فقط یه روز باید تحملت کنم فقط یه روز اع کجا رفتی ماشینم کو
دازای: بانوی من بفرمایین بنشینین بریم کافه ای چیزی...و رفتیم
داخل کافه: ا/ت :داخل این قهوه که س.م نیست
دازای :نه نیست مطمعن باش
دروغ میگی مث چی
دازای آره دروغ میگم
و همچنین ۳۲ بار تلاشش برای کش.تن من جواب نداد
دازای:تاحالا آنقدر ناامید نشده بودم
حقته من تورو نشناسم کی بشناسه....
و این روز هم به پایان رسید
دیدگاه ها (۲)

فیک سانزو پارت ۳از زبان ا/تجدیدا خیلی با سانزو رفت آمد داشتم...

سناریو تک پارتی از چویاموضوع : وضعیت ات وقتی چویا مس.تهات : ...

فیک سانزو پارت ۲از زبان ا/ت : اوه از اون زمان خیلی گذشته واق...

پدر دوم خانواده سانو

love Between the Tides³⁴شب برگشتم خونه ا/ت: تهیونگ تهیونگ: ت...

love Between the Tides²⁰چند روز بعدا/ت با خودم فکر میکردم که...

love Between the Tides³⁰چند دقیقه بعد تهیونگ به سرعت رفتم سم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط