سناریو تک پارتی از چویا

سناریو تک پارتی از چویا
موضوع : وضعیت ات وقتی چویا مس.ته
ات : چوایا بلند شو لنگ ظهره ساعتو ببین الان مردم به جای صبحونه دارن نهار میخورن...
چویا: نه بزار دو دیقه فقط دو دقیقه دیگی بخوابم تو جان....
ات :نه نمیشه تو همین دو ساعت پیش گفتی بزار دودیقه بخوابم دیشب دوباره چی زدی رفتی کلاب ها مگه من نگفتم تو جمعه ها حق نداری الله اکبر
چویا: خب چیکار کنم عادت کردم
ات: تا ده مین دیگه نیای از صبحونه خبری نیست
چویا :باشه
ده مین بعد
صدای افتادن کسی از پله
ات : تو .....خوری رفتی واسه من مس‌ت کردی تو .....کردی
چویا :خوب حواسم نبود
ات: بچه ۶ ماه بلده دو تا پله بیاد پاین تو بلد نیستی
صبحونه هم خوردن
هنگام بعد ظهر
ات:چویا من میرم حموم
چویا: منم میام
ات: تو غلط میکنی(خودت غلط میکنی با چویا اینجوری حرف میزنی)
چویا :من حرف حالیم نمیشه من میام
و ات فرار کنان ار دسته چویا یک حمام ۱۰ مینی رو تجربه کرد....
چویا: وایسا واسط دارم تو وایسا قول میدم فردا ۴ قلو بزایی
ات: بچرخ تا بچرخیم....
............................................................
دیدگاه ها (۲)

نظر بدید مخوام سناریو تک پارتی از یکی از خانواده های تو کیو ...

فیک سانزو پارت ۴رئیس متور سوار ها کاتانا رو برداشت و کوبوند ...

فیک سانزو پارت ۳از زبان ا/تجدیدا خیلی با سانزو رفت آمد داشتم...

سناریو تک پارتی دازاییک روز عادی با دازایا/ت: اع وایسا کجا م...

وقتی به ایزانا میگی حامله ای ( درخواستی ) صبح از خواب بیدار ...

پارت ۱۱# حلقه_سکوت تهیونگ:😂ات : ایش بزار برم میخوام برم حما...

سناریو (درخواستی) وقتی ۱۴ سالته و اونا برادر بزرگترتن و بعد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط