THE NAME

.THE NAME...
میان دو نگاه
PART...
🕑
SEASON...
1⃣
🖤💋...
بعد از بررسی همه جا موبایل سوفی زنگ میخوره.
سوفی موبایل رو برمی‌داره و جواب میده.
منیجر جدیدشون آقای سانگ بود :
_ سلام
+سلام، آقای سانگ!
_شما باید مين سوفی باشید درسته؟ لیدر گروه رد شامپاین سابق!
با شنیدن کلمه سابق انگار تیکه ای از قلبش نابود شد و صداش لرزید:
+ب.. بله.
_خانم مين لطفا آماده باشید 5 دقیقه دیگه میرسم جلو خوابگاهتون.
+مم... ممنونم!
بعد از قطع شدن تماس اشک از چشمهایش سرازیر شد.
نامیرا سریعا خودش رو به سوفی رسوند و اون رو در آغوش کشید.
بهش حق میداد.
سوفی دختری به شدت احساسی بود و برون‌گرا.
با اینکه 32 سالش بود و از همه اعضا کوچیک تر اما بهترین لیدر بود.
اما خودش.
34 سالش بود و درون‌گرا بود. اما همیشه حامی بود و تحمل اشک اعضا رو نداشت. و با اینکه رپر بود اما بهترین و کال هارو هم داشت.
هانا هم دختری مودی و مهربونی بود. قلبش خیلی پاک بود با اینکه 36 سالش بود خیلی قیافه ناز و دخترونه ای داشت و خوراکش دنس بود و هیکلش خدایی بود.
نامیرا اشک های سوفی رو پاک کرد و گفت:
_بهتره به این حرف ها عادت کنیم،نمیتونیم تا ابد اینطور بمونیم درسته؟
هانا هم در تائید حرفش گفت:
_مطمئنم وضع بی تی اس هم الان همینه، درضمن نباید درمقابل اونها ضعف نشون بدیم.
سوفی آب دماغش رو بالا کشید و بریده بریده گفت:
ح... حق با شماست... الانم...دیگه باید... آقای سانگ رسیده باشه... بریم بیرون.
از جاشون بلند شدن و به بیرون رفتن.
همینکه از در خوابگاه خارج شدن...
🖤💋...
‌#ميان_دو_نگاه
@w.h.s.scenario.2025