تو فکر رفتنی و خنده ات شادم نخواهد کرد

تو فکر رفتنی و خنده ات شادم نخواهد کرد
شکر از طعم تلخ زهر چیزی کم نخواهد کرد

بدان یل نیستم اما به شدت معتقد هستم
که چیزی جز غم تو قامتم را خم نخواهد کرد

من و تو مثل روح و جسم همزادیم و می دانم
به جز مرگ آفتی ما را جدا از هم نخواهد کرد

بگو نگذشته آب از سر،بگو هستی و این یعنی
مرا داغ فراقت غرق در ماتم نخواهد کرد

بکش دستی به روی زخم های بی شمار من
که اعجازی که دستت می کند ،مرهم نخواهد کرد

نبُر با اتکا بر وصله از چیزی،بدون شک
گره چون روز اول بند را محکم نخواهد کرد .



جواد_منفرد
دیدگاه ها (۹)

آمدی در خواب من دیشب چه کاری داشتی،ای عجب از این طرفها هم گ...

.دختر که باشی گیسوانت رود جاریستقلب درون سینه ات هم یک قناری...

روزی اگر...احمقانه یادم رفت که بگویم بیشتر از واژه ها دوستت ...

دوستت دارم"و گاهی فراموش می کنمتوی اداره باید کار کردتوی خان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط