بر سرش چتر گرفتم

بر سرش چتر گرفتم؛
دیدم
او خودش
باران است.
#عمران_صلاحی
دیدگاه ها (۱)

حتی اگر هرگزبار دیگر تو را نبینماحتیاج دارم بدانمجاییدر این ...

خوشا عشق‌و خوشا خون جگر خوردنخوشا مردن؛ خوشا ...

غمگینت خواهند کردبسیار هم غمگینآن‌وقت حتما مرا به خاطر خواهی...

یکی میخواد نیگات کنه ...نه، می‌خواد بشنُفٓتت ...می‌خواد بپره...

باران بهانه بودتا تو زیر چتر منتا انتهای کوچه بیایی ودوستی م...

باران بهانه بودتا تو زیر چتر منتا انتهای کوچه بیایی ودوستی م...

موسیقی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط