سیر نمی شود دلم هرچه نگاه می کنم

سیر نمی شود دلم، هرچه نگاه می کنم
مانده ام و نمی روم، عمر تباه می کنم
امشب از این ترانه ها، بوی‌خوشی نمی‌رسد
"شعر سپید" می شود، هر چه سیاه می کنم
خسته‌یِ‌خسته ام دِگر، خسته از این و آن، همه
راز و نیاز خویش را ، با دلِ چاه می کنم
قطعِ امید کرده ام ، از تو وُ از بهشتِ تو
هرچه که توبه کرده ام، باز گناه می کنم
فرصت زنده بودنم، بسته به یک نَفَس شده
این نفسِ بریده را، نذرِ تو " آه " می کنم
لحظه‌یِ آخر است وُ من، با قلمِ خیالِ خود
حلقه‌یِ دارِ خویش را، هدیه به ماه می کنم
دیدگاه ها (۲)

#متن_خودم #آتیش_زیر_خاکستر..میدونید! عشق بعضی ها مثل آتیش ز...

#متن_خودم #بوی_نم_باران_دیوار_کاهگلی_و_اشتیاق_دیدن_تو...❤ بر...

#وای_از_دل❤ از حال و هوای پریشان دل ، ای وای ما ای وای دل می...

🌷 داستان کوتاه پس گردنی(عاااالیه😂 )یکی از اساتید حوزه نقل...

امدنت دیر شده

‍ ‍ 🌱🍂🌱🕊🌱🌸🍂🌿🍃🌿🍂🕊🌿🌱🍂🌸 ‌‌‌‌بی تو این شهر برایم قفسی دلگیر استش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط